چکیده:
دانشمندان و مورخان غربی، طی دو قرن اخیر، در باب منشا و پیشینه بسیاری از پدیده های فرهنگی و کشاورزی، اظهار نظر کرده اند. آنان، از جمله، سومریان را مخترع خط و چینیان را مبتکر استحصال ابریشم شمرده اند. به روایت منابع ایرانی و برخی ماخذ اسلامی، سرآغاز بسیاری از مظاهر عصر اساطیری دیوان و پیشدادیان و ایران زمین مهد آن بوده است. به روایت شاهنامه و دیگر منابع، ابداع خط به عصر تهمورث باز می گردد و استحصال ابریشم و اختراع سلاح به جانشین او، جمشید، نسبت داده شده است. بنابر این روایات، نخستین انسان کیومرث بوده است. پس از او، هوشنگ ملقب به پیشداد، سپس تهمورث و، پس از او، جمشید نخستین شهریاران ایران زمین بوده اند. پیشدادیان، مخصوصا تهمورث و جمشید، با نوآوری ها و اقدامات داهیانه، بر بومیان زیرک پلنگینه پوش مستقر در جنوب دریای خزر، یعنی دیوان مازندران، پیروز شده اند. شهریاران پیشدادی، با بهره گیری از دانش ها و فنون دیوان، پایه های فرهنگ و مدنیت را پی ریزی کرده اند. بر اساس برخی از همین روایات، دیوان آفریدگانی تنومند و هوشیار و مبتکر با نیروهای فوق العاده و ترفندهای افسانه ای (تنوره کشیدن، فضا پیمایی، ساخت سلاح و گرمابه، استخراج کانی ها و گوهرها و مروارید و استحصال ابریشم و انگبین و بوی های خوش و افزارها، ابداع رموز خط) بوده اند. مع الوصف، آنان در ستیزه های سخت با تهمورث و در نبردهای سنگین با جمشید، شکست خوردند و به بند کشیده شدند و، برای رهایی، ناگزیر گشتند که دانش و فن خود را به شهریاران فاتح بیاموزند. از جمله، فن نگارش رموز و نشانه ها (خط) را به تهمورث و فن استحصال ابریشم (دیبا) را به جمشید آموختند. در بیشتر منابع، از جمشید به عنوان مخترع جنگ افزار و به بندکشنده دیوان و برپادارنده جشن و مراسم نوروز یاد شده است. در همین منابع، تهمورث با القابی چون دیباوند و دیوبند و زیباوند معرفی شده است. برخی از دانشمندان و ایران شناسان غربی و، به پیروی از آنان، بعضی از دانشمندان و محققان ایرانی، ضبط درست لقب تهمورث را زیناوند به معنای «تمام سلاح» ذکر کرده و ضبط های دیباوند و دیوبند و زیباوند را مصحف آن دانسته اند. به گمان نگارنده برای این دعوی دلایل کافی و استواری اقامه نشده است؛ زیرا، به سهولت نمی توان ضبط دیوبند را، که در همه نسخه های خطی اصیل و معتبر شاهنامه و متون کهن دیگر (گرشاسب نامه، بهمن نامه، کوش نامه، نوروز نامه، فارس نامه و جز آن) برای لقب تهمورث آمده است مصحف «زیناوند» شمرد. همچنین، بدون ارائه دلایل مستند و شواهد کافی نمی توان ضبط های «دیباوند» و «زیباوند» را- که، به عنوان القاب تهمورث، در برخی از نسخ خطی اصیل و معتبر منابع کهن ایرانی و اسلامی (پهلوی، فارسی، عربی) مندرج است مصحف دانست. از همه اینها گذشته، لفظ «زیناوند» در هیچ یک از منابع لغت فارسی، از قدیم ترین ایام تا پایان دوره قاجاریه، ثبت نشده است و، به احتمال قوی، در نسخ خطی اصیل منابع فارسی و عربی نیز نیامده است....
خلاصه ماشینی:
"به گمان نگارنده برای این دعوی دلایل کافی و استواری اقامه نشده است؛ زیرا، به سهولت نمیتوان ضبط دیوبند را، که در همه نسخههای خطی اصیل و معتبر شاهنامه و متون کهن دیگر (گرشاسبنامه، بهمننامه، کوشنامه، نوروزنامه، فارسنامه و جز آن) برای لقب تهمورث آمده است(1) مصحف «زیناوند» شمرد.
بنا بر مستندات تاریخی و شواهد واژگانی، _______________________________ 1 ) لقب «دیوبند» برای تهمورث از جمله دراین منابع ثبت شده است: شاهنامه فردوسی، ص22؛ مسکویه رازی، جاویدانخرد، ص7؛ اسدی طوسی، گرشاسبنامه، ص186، 473؛ ایرانشاه بن ابیالخیر، بهمننامه، ص542 ؛ کوشنامه، ص376؛ نوروزنامه، منسوب به خیام، ص13؛ ابن بلخی، فارسنامه، ص10؛ محمد بن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ص351؛ زکریا قزوینی، آثار البلاد، ص529 ؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص795 و نزهت القلوب، ص37، 44، 50 ، 125، 126، 148، 155، 160؛ خواندمیر، حبیب السیر، ج1، ص177؛ حسینی قزوینی، لب التواریخ، ص32.
از ابوالحسن علی بن حسن باخرزی (مقتول به سال 467) شعری به این مضمون نقل شده است (مجمعالفصحا، ج2، 876): اگر شعر خواهی روانت برآرم هم از گفته خود هم از باستانی و گر نامه باید نبشتن ببافم ز خطم یکی دیبه خسروانی اسدی طوسی (گرشاسبنامه، ص20) نیز چنین مضمونسازی کرده است: ببافم یکی دیبه شاهوار ز معنیش رنگ و ز دانش نگار ز جان آورم تار و پودش فراز کنم خسروی را برو بر طراز مجد همگر (دیوان، ص180) «دیبا» و «خط» را قرین آورده است: به هر ملک و شهری به دیبای خطم مثالی شدی چون قضا از روانی 5) طراز، که به معنای «نگارجامه، خطوط نگارین دیبا و کارگاه دیبا» آمده، در متون، با خط و نگار قرین گشته است."