چکیده:
شکلگیری دولت روسی با توسعه ارضی قابل ملاحظهای همراه گردید.دولت روسی
این تصرف و الحاق اراضی را با دگرگونسازی عمیق و وسیع اجتماعی-اقتصادی همراه
ساخت.گسترش امپراتوری روسیه با اجرای سیاستهای وسیعی برای شبیهسازی اقوام گوناگون
به روسها همراه بود.یهودیان یکی از گروههای اجتماعی بودند که در جریان توسعه ارضی
روسیه، در مسیر اجرای سیاست یکسانسازی، صدمات زیادی را متحمل شدند.سیاستهای دولت
روسیه در خصوص ملیتها اساسا نابود کردن هر گونه تمایز ملیتی میان مردم امپراتوری
بود و یهودیان در کنار مسلمانان از اهداف این سیاست بودند.پس از پیروزی انقلاب
اکتبر، انتظار میرفت با شعار«حق تعیین سرنوشت ملتها»که از سوی لنین مطرح شده بود،
یهودیان روسیه نیز بتوانند زندگی ویژه آیین خود را داشته باشند.ولی به زودی نادرستی
این نظر آشکار شد.یهودیان که در دوران کوتاه نپ فرصت تجدید حیات اقتصادی یافته
بودند، مجددا با موج جدیدی از حملات مواجه شدند.رهبران جدید روسیه نیز حاضر به
پذیرش هویت مستقل برای یهودیان نبودند.در این مقاله تحولات اجتماعی-سیاسی-اقتصادی
جامعه روسیه تا پایان جنگ جهانی دوم، با تمرکز بر مسائل یهودیان مطرح، و جایگاه
آنان بررسی میگردد.هدف اصلی این نوشتار ارائه یک شمای کلی از وضعیت یهودیان در
روسیه قبل و بعد از انقلاب اکتبر تا شکلگیری دولت اسرائیل میباشد.
خلاصه ماشینی:
"سیاستهای دولت روسیه در خصوص ملیتها اساسا نابود کردن هر گونه تمایز ملیتی میان مردم امپراتوری بود و یهودیان در کنار مسلمانان از اهداف این سیاست بودند.
بلکه ایدهآلهای انقلابی اکتبر باید در میان کارگران یهودی مانند دیگران تحقق یابد و این نهادهای جدید در خدمت حزب برای تأمین اهداف آن در میان یهودیان تبدیل شده بود.
از آنجا که عده زیادی از رهبران این شوراها از باندیستها(حزب کارگران یهودی)و قلمروگرایان بودند، به نظر میرسید در میان آنها در مورد شکلگیری این جمهوری خودمختار برای یهودیان اختلاف زیادی وجود دارد.
(53) هرچند این دیدگاه به طور کلی در دولت اتحاد شوروی پذیرش داشت، ولی برای یهودیان نیز فرصتی را فراهم کرد تا در جستجوی یافتن محلی برای ایجاد جمهوری خودمختار به تلاش بپردازند.
در اواخر دهه 1920 مجامع متعدد یهودیان برای گسترش فعالیتهای فرهنگی وجود داشت، ولی در آغاز دهه 1930 همه آنها مورد حمله استالین قرار گرفتند.
ملیگرایی یهودی که از نیمه دوم قرن نوزدهم گسترش یافته بود، با استفاده از شرایط ایجاد شده توسط حکومت هیتلر، فعالیتهای خود را برای تشکیل دولت یهودی تشدید کرد.
تأثیر این جریان بر دولت اتحاد شوروی، تحت تأثیر تجارب جنگ جهانی دوم به حدی بود که نماینده شوروی در سازمان ملل دولتهای عرب را به دلیل حمله به اسرائیل مورد سرزنش قرار داد و آن را ناقض منشور ملل متحد دانست.
یهودیان شوروی که توانسته بودند، در طول دهه 1930 جایگاه اجتماعی-اقتصادی خود را در این کشور بهبود بخشند، در برابر جنایات آلمانیها ایده ارض موعود و تشکیل دولت یهودی را با قدرت بیشتری دنبال کردند."