چکیده:
جهان و بقای زندگی در زمین، به دلیل بهرهبرداریهای ناصحیح از طبیعت،
ویرانیها، آلودگیها، و اصولا«ناپایداریها»در معرض مخاطرات جدی و واقعی است.اما،
امیدها نیز، مبانی منطقی خود را دارند.در این بین، «توسعه پایدار»راهبردی همه جانبه
برای دستیابی به«پایداری»در جهت استفاده از گشادهدستی طبیعت به منظور تأمین رفاه و
آسایش انسان امروز و نسلهای آینده است.توسعه پایدار عرصه نوینی است که همزمان هم
سیاست و فرهنگ را مورد توجه قرار میدهد و هم به اقتصاد و تجارت و صنعت نظر دارد.هم
محیط زیست و همنشینی انسان و طبیعت را مورد حمایت قرار میدهد و هم از حقوق برابر
انسانها دفاع میکند.در چند دهه اخیر، بیم و هراس از رشد جمعیت، رشد مصرف، کمبود
امکانات و... موضوع تأملات بسیاری از نظریهپردازان جهانی بوده است که«توسعه
پایدار»و چارچوبهای نظری و عملی آن کورسوی امید را در دلها تابانده است.بر این
مبنا که انسان میتواند همچنان به زندگی شرافتمندانه خود ادامه دهد، مشروط به آنکه
به مبانی«توسعه پایدار»احترام بگذارد.توسعه پایدار همگان را به آشتی با طبیعت دعوت
میکند و در حالی که انسان را آزاد میخواهد و عدالت را شرط دوام زندگی میداند،
تداوم بقاء را در گرو پایداری به حساب میآورد.در مسیر توسعه پایدار درک ناصواب و
عملکردهای نادرست و زیادهطلبیهای گروهی از انسانها و بیاعتنایی به
طبیعت و انسان باید اصلاح شده به راه آیند.مقاله حاضر، هر چند به
اختصار، به تبیین این روند طی شده از طریق سازمان ملل متحد و توضیح نظریات مطروحه
در این چارچوب میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین توسعه پایدار مناسبات انسانی را با این منظور که در توسعه، انسان اعم از زن و مرد و کودک و جوان باید در مرکز توجه قرار گیرد و توسعه حول محور مردم باشد نه مردم حول محور توسعه و بالنتیجه یک مؤلفه مهم چنین (1)-united nations conference on the human environment)unche(توسعهای یعنی حق مردم برای شرکت در تصمیمگیریهای اثرگذار بر زندگیشان، را مورد تأکید قرار میدهد.
رایجترین و شاید نخستین تعریف از«توسعه پایدار»که شاید جامعترین و معتبرترین تعریف از آن مفهوم باشد، تعریفی است که«کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه» 1 معروف به کمیسیون«برانت لند» 2 در گزارش«آینده مشترک ما»ارائه کرده است:در این تعریف آمده است:«توسعه پایدار، توسعهای است که نیازهای زمان حال را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای برآوردن نیازهایشان برآورده سازد و اینکه توسعه پایدار رابطه متقابل انسانها و طبیعت در سراسر جهان است.
(3)به هر صورت اگر منظور از توسعه، گسترش امکانات زندگی انسانهاست، پس ناگزیر باید با نگاهی به آینده ابعاد آن ترسیم شود و از سو بر رابطه بین مؤلفههای توسعه اجتماعی و فرصتهای اقتصادی و از سوی دیگر، بر ضرورتهای زیستمحیطی و شرایط بهتر زندگی برای تمامی مردم جهان در دامنه ظرفیتهای بالقوه محیط زیست تأکید شود-که توسعه پایدار چنین اهدافی را دنبال میکند.
توسعه پایدار در سالهای پایانی قرن بیستم، به عنوان یکی ازمناظرات محوری جهان، تقریبا تمامی عرصههای حیات بشری، نظیر فقر، نابرابری، آموزش و بهداشت، محیط زیست، حقوق زنان و کودکان، آزادی ملتها و نیز صنعت، سیاست و اقتصاد و همکاریهای بین المللی را تحت تأثیر قرار داد و به عنوان گستردهای نوین با داعیه پاسخگویی به مسائل خطیری که «چرخه حیات»و«طبیعت»و«نوع بشر»را به مخاطره افکنده است، در عصر جدید مطرح شده است."