چکیده:
در حقوق بین الملل سنی مداخلات بشر دوستانه تحت تأثیر امکان توسل به زور از سوی
دولتها بود.از اوایل قرن بیستم توسل به زور ممنوع شد و اصل عدم توسل به زور به یک
اصل بنیادین در روابط بین الملل تبدیل شد.در دوره جنگ سرد حتی کمتر دولتی با توسل
به اهداف بشر دوستانه مداخله خود را در سایر دولتها توجیه میکرد.با پایان عصر جنگ
سرد و تغییر ماهوی نظم و نظام بین المللی و وقوع بحرانهای مختلف اقدامات نوینی در
قالب مداخلات بشر دوستانه صورت گرفته است.رویههای جدید در امور بین المللی و سیاست
گذاریهای ملی را وارد فرآیند جدید کرد است.این مقاله در صدد است تا با تأمل در
تحولات نظام بین المللی پس از پایان جنگ سرد، تغییر نگرش و عملکرد شورای
امنیتسازمان ملل متحد نسبت به مسائل صلح و امنیت بین المللی، ماهیت بحرانهای مختلف
در اقصی نقاط جهان و کارکرد برخی نهادهای منطقهایراجع به مسائل حقوق بشر دوستانه
را بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"در قسمت اول ضمن بررسی ویژگیهای مداخلات بشر دوستانه در حقوق بین الملل سنتی، وضعیت این گونه مداخلات را پس از تصویب منشور ملل متحد تا پایان جنگ سرد یعنی دورهای که اصل منع توسل به زور به عنوان اصل نظم روابط بین المللی در آمدمورد مطالعه قرار خواهیم داد.
مداخله بشر دوستانه شورای امنیت حقوقی مستقیم و صریحی در منشور ملل متحد ندارد، اما در هر حال مبنای حقوقی هر گونه مداخله سازمان ملل را باید در (1)Safe Havens (2)در ماده 14 این کنوانسیون آمده است:موافقت نامه طرفهای مخاصمه برای ایجاد مناطق امن میتواند بر اساس طرح موافقت نامه ضمیمه کنوانسیون چهارم تنظیم گردد.
از این روست که شورای امنیت در قطعنامههایی که مجوز مداخلات بشر دوستانه را صادر نموده است، وضعیتهایی نظیر:حرکت آوراگان، سرکوب گسترده مردم، گرسنگی و قحطی را تهدیدی نسبت به صلح و امنیت بین المللی تلقی کرده است، یعنی در حقیقت آن را ذیل فصل هفتم منشور قرار داده و از صلاحیت داخلی کشورهای عضو خارج نموده است.
(امین زاده، 1378، ص 1156) خلاصه این که هر چند شورای امنیت بر طبق قطعنامه 688 اقدامات دولت عراق در مورد سرکوب مردم و حرکت آوارگان را تهدیدی نسبت به صلح و امنیت بین المللی دانست، اما در مورد توسل به زور ساکت ماند و هیچ یک از قطعنامههای شورای امنیت اجازه مداخله نظامی و ایجاد مناطق امن و پرواز ممنوع در عراق را نداده بودند."