خلاصه ماشینی:
"در حقیقت،اصل ما بعد الطبیعی خداباوری،خداباوری،در قیاس با وجود شناخت متورمی که لازمهء یک عالم مجموع [مجموعهای از عوالم]است،فوق العاده اقتصادیتر و بنابراین ارجح به نظر میرسد هوکینگ از طریق در میان آوردن اعداد خیالی(مضرب(به تصویر صفحه مراجعه شود)) برای آن متغیر زمانی در معادلهاش که به توصیف نوسانهای موجی جهان میپردازد،الگویی را طراحی میکند که بر حسب آن،پیش از(به تصویر صفحه مراجعه شود)ثانیه، زمان«خیالی»میشود،به طوری که تفرد گرد شده است.
1)از آنجا که علت باید تقدم زمانی بر معلوم داشته باشد و پیش از تفرد جهانشناسانه آغازین،زمان وجود ندارد،چگونه ممکن است خداوند ارتباط علی با مهبانگ داشته باشد؟خداباوران در پاسخ به این پرسش میتوانند بگویند خدا قبل از مهبانگ در زمان ما بعد الطبیعی که متمایز از زمانهای فیزیکی اثباتشده در نظریه جهانشناسانه است، موجود بود.
زیرا چرا باید ناظر آگاه،یک ناظر بشری باشد؟چرا نتوان گفت خدا در مقام نوعی ناظر کیهانی قرار میگیرد که در هرموقعیت سنجشی،تابع موجی را متلاشی میسازد یا حتی هرتابع موجی در جهان به لحاظ هرسنجش ممکن را متلاشی خواهد ساخت؟ از آنجا که خدا ذهن مجرد از جسم است،از طریق معادلههای مکانیک کوانتوم قابل توصیف نیست و بنابراین به هیچ وجه از عدم تعین فیزیکی کوانتومی هم تأثیر نمیپذیرد.
ولی در آن صورت بر طبق تفسیر کپنهاگی سنتی،ناگزیر این پرسش مطرح میشود که چه کسی یا چیزی تابع موجی عالم را متلاشی ساخت؟ از آنجا که همهء ناظران زمانمند و مکانبند،محصور در خود جهاناند، پاسخ این پرسش فقط میتواند عقیده به وجود ناظری باشد که متعالی از زمان و مکان است و با تقلیل دادن تابع موجی جهان آن را به وجود میآورد."