خلاصه ماشینی:
"بخصوص آنکه انقلاب را آنها در حوزهء خود که همانا ذهن بود انجام داده بودند!بهطوری که سؤال واقعی این نیست که تأثیر روشنگران را بر انقلاب فرانسه دریابیم بلکه این است که چرا درحالیکه رخدادهای قرن هجدهمچنین بود بازم هم انقلاب الزام داشت.
ارزش کار فرانسوا فوره این است که نشان داد انقلاب نه در حوزهء اندیشه و نه در اقتصاد و نه در زمینهء اجتماعی ضروری نبود بلکه در باب سیاست بود که بهطور بنیادین نوآوری کرد: به مثابه پایهء مشروعیت،حاکمیت مردم را جایگزین اصل سلطنت کرد و همچنین با اختراع اشکال سیاسی جدید و بدیع مانند ژاکوبنیسم.
ولتر میپرسد:«به کسی که به شما میگوید ترجیح میدهد از خدا پیروی کند تا انسانها و درنتیجه اطمینان دارد که با بریدن سر شما به فیض خواهد رسید چه باید گفت؟»دو قرن بعد هنوز این سؤال اعتبار هراسانگیز خود را از دست نداده است.
با چه وضوح و روشنی میشد تمامی تضادهای نظام اجتماعی را نشان داد،با چه سهولتی میشد ثابت کرد که انسان ذاتا خوب است و این نهادها هستند که باعث شرارتش میشوند!» این بارقهء نیم ساعتهء ضد روشنگری در ذهن او که گریان زیر درختی ایستاده است،منشی سابق خانمهای اشرافی و موسیقی دان بدخلق را به نفوذترین متفکر قرن هجدهم مبدل کرد.
آن چنانکه ولتر در قصهای فلسفی در 1746 محتوای محتاطانهء این تفکر را چنین خلاصه میکند:«بهتر است بگذاریم دنیا همینگونه که هست پیش رود،چرا که گرچه همه چیز خوب نیست ولی قابل قبول است».
به گفتهء آگاهان،کشیش ژان پل دوگوا دومالو که او نیز ریاضیدان است آن دو را استخدام میکند تا دایرة المعارف بزرگی را ترجمه کنند:سیکلوپدیا نوشتهء افرایم چمبرز که در 1728 در لندن منتشر شده و مورد اقبال قرار گرفته بود."