چکیده:
تحقیق حاضر به منظور ارزیابی ارتباط بین ساختار تامین مالی و ترکیب سرمایهگذاری منابع در انواع داراییهای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجام پذیرفته است.فرآیند تامین مالی و ترکیب بهینه ساختار تامین مالی از یک سو و اخذ تصمیم در مورد سرمایهگذاری منابع به دستآمده در بخشهای مختلف داراییها از سوی دیگر از جمله مسائلی است که در حوزه تصمیمگیری مدیریت حائز اهمیت میباشد.در تحقیق حاضر،به دنبال پاسخگوئی به این پرسش میباشیم که آیا تصمیمات سرمایهگذاری اخذشده در مورد ترکیب داراییهای شرکتهای بورسی،متاثر از ساختار تامین مالی آنهاست.
در این تحقیق،تبیین روابط بین شاخصهای معرف ساختار تامین مالی و تصمیمات سرمایهگذاری اتخاذشده در مورد ترکیب داراییها با استفاده از مدلهای رگرسیونی چندگانه و با استفاده از دادههای مربوط به 94 شرکت منتخب در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره زمانی 10 ساله(86-77)صورت پذیرفته است.
هریک از اجزای داراییها،در یک مدل تعریف شده و دارای همبستگی مطلق با ساختار تامین مالی که از یک الگوی خاص پیروی نمایند،قال تبیین نمیباشند.به طوری که مشاهده نمودیم،سرمایهگذاریها هیچ گونه ارتباط معنیداری با شاخصهای ساختار تامین مالی نداشتهاند.حال آنکه برخی از اقلام داراییها بصورت جداگانه با بعضی از شاخصهای معرف ساختار تامین مالی ارتباط معنادار داشتهاند.(وجه نقد با سود انباشته رابطه مستقیم؛ داراییهای جاری با بدهیهای جاری و سهام عادی رابطه مستقیم و با بدهیهای بلندمدت رابطه معکوس؛ داراییهای ثابت با وامهای بانکی و اندوختهها رابطه مستقیم و با بدهیهای جاری رابطه معکوس؛سایر داراییها با بدهیهای بلندمدت ارتباط مستقیم.)نتایج به دستآمده حاکی از تایید فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر وجود ارتباط بین ساختار تامین مالی و تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری منابع در ساختار داراییها،در شرایطی دارد که فقط برخی متغیرهای خاص معرف شاخص ساختار تامین مالی شرکتها باشند.
خلاصه ماشینی:
"مدل رگرسیونی این فرضیه با توجه به این جدول این گونه برازش میگردد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) (جدول شمارهء 3):نتایج حاصل از آزمون معناداری ضرایب مدل سوم (به تصویر صفحه مراجعه شود) همبستگی مثبت بین نسبتهای دارایی جاری به کل داراییها با دو شاخص بدهی جاری به کل داراییها و سهام عادی به حقوق صاحبان سهام نشان میدهد که شرکتها منابع تحصل نموده در طی سال از طریق تعهدات جاری را در داراییهای جاری انباشته مینماید که این موضوع با مبانی تئوریک مالی انطباق دارد؛از سوی دیگر،افزایش منابع حاصل از انتشار سهام عادی نیز با افزایش داراییهای جاری همسو است که این امر با مبانی تئوریک مغایرت دارد.
مدل رگرسیونی این فرضیه با توجه به این جدول این گونه برازش میگردد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) (جدول شمارهء 4):نتایج حاصل از آزمون معناداری ضرایب مدل چهارم (به تصویر صفحه مراجعه شود) همبستگی مثبت بین نسبتهای دارایی ثابت به کل داراییها با دو شاخص وامهای بانکی به کل داراییها و اندوختهها به حقوق صاحبان سهام نشان میدهد که شرکتها منابع تحصیل نموده در طی سال از طریق وامهای بانکی را در داراییهای ثابت سرمایهگذاری مینمایند که این موضوع با مبانی تئوریک مالی انطباق دارد(البته به شرط بلندمدت بودم وامهای بانکی)؛از سوی دیگر،افزایش منابع حاصل از اندوختهها نیز با افزایش داراییهای ثابت همسو است که این امر نیز با مبانی تئوریک مالی انطباق دارد.
در مورد فرضیه دوم تحقیق:نتایج تحلیلهای آماری نشان میدهد که هیچیک از متغیرهای مستقل رابطه معناداری با نسبت سرمایهگذاری کوتاه مد به کل داراییها ندارد،علت احتمالی این امر آن است که سرمایه گذاری کوتاهمدت در سهام سایر شرکتها بیش از آنکه متاثر از اقلام سمت چپ ترازنامه(شاخصهای ساختار تامین مالی)باشد،تحت تاثیر سایر عوامل درون و برون سازمانی قرار دارد."