خلاصه ماشینی:
"استانلی کروچ که خود از همدورههای نویسنده کتاب به شمار میآید و پیشگفتار کتاب را با عنوان«کاربرد نیروهای نامریی» نوشته است،معتقد است که مککوی با نگارش این کتاب«مشکلات دستیابی به مخاطب،تمین برنامههای سرگرمکننده،گنجاندن قدری اطلاعات بیشتر و قدری سلیقه برتر،و اندکی طنز گیراتر در برنامههای رادیویی»را مطرح میکند.
او از«مسئله» (Problem) رادیو سخن میگوید و با نقلقولی از پسر خود درباره«سرگرمکنندگی»رادیو در روزگار ما،دو ضرورت اساسی را در نگارش کتاب ذکر میکند: 1-رادیوی امروز توانایی انجام کارهای بزرگ را دارد؛اما راکد و بیش از حد وابسته به پژوهش و فنآوری شده است.
آیا ارزش ندارد که برای تولید یک محصول قدرتمند وقت و انرژی خود را به عنوان نوعی سرمایهگذاری صرف کنیم؟ایستگاههای رادیویی بزرگ به این دلیل موفق میشوند که مشوق محیطی بسیار خلاق در کار هستند،حالتی که جزو خصوصیات و شیوه زندگی ایستگاه شده و یک جزء ضروری دیدگاه کلی آن است.
»(ص 74)شاید نویسنده برای آنکه سوء تعبیر در نزد خواننده ایجاد نشود و تنها درک شهودی برای برنامهسازی رادیویی مدنظر قرار نگیرد، اضافه میکند:«حرف من این نیست که کسی پژوهش را کنار بگذارد، زیرا پژوهش مهم است،اما اجازه بدهید آن را از پایهاش جدا کنیم.
مدیر تبلیغات برای برنامهریزی هرچه مؤثرتر باید بداد و بفهمد که شنوندگان هدف در کجا هستند؟بعد از کار روزانه چه میکنند؟چه نواری گوش میدهند؟چه فیلم و مجموعه تلویزیونی را میبینند؟چه لباسی را انتخاب و خرید میکنند؟ «بگذارید[مخاطبان]بدانند که شما و همه کارکنان دیگر ایستگاه شما در دسترس آنها و مانند خودشان انسان هستید."