چکیده:
فرهنگ سازمانی، مجموعهای درهم تنیده از عقاید و باورهای مشترک اعضای یک سازمان
است که آن سازمان را از دیگر سازمانها مجزا میسازد.فرهنگ سازمانی دارای ابعاد
پیچیده و متعدد است.لذا ضرورت دارد که ابعاد خاصی از فرهنگ سازمانهای ایرانی انتخاب
و موضوع تحقیق قرار گیرد.در این تحقیق، توصیههای الگوی عقلایی ماکس وبر و انطباق
آن بر باورها و عقاید درونی کارکنان سازمانهای صنعتی تولیدی ایرانی مورد کاوش قرار
گرفته است.تحقیق حاضر نشان میدهد که در فرهنگ سازمانی ایرانی، رابطه فرد با فرد بر
رابطه منصب با منصب اولویت دارد.بر خلاف الگوی ساختاری آقای وبر، کارکنان ایرانی در
درجه اول به رابطه فردی با شخصیت واقعی مدیر اهمیت میدهند.فقط در صورت پذیرش مدیر
از طرف مرئوس، آن هم با توجه به الگوهای اجتماعی-ارزشی، برقراری رابطه با منصب او
اثربخش خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"در فرض حضور فرهنگ اصالت رابطه فردی در محیطهای سازمانی ایران، توصیه اقتضایی به مدیریت شامل اجتناب از ساختارهای وبری و تمایل به طرف ساختارای ارگانیستیک خواهد بود در این خصوص استفده کمتر از چاچوبهای سخت اداری و تفویضش اختیار بیشتر به کارکنان و استفاده بیشتر از رابط رو در رو را میتوان پیشنهاد کرد.
آیا اگر شخصیت واقعی مدیر مقبول محیط کار نباشد، شخصیت طراحی شده منصب او میتواند کارساز باشد؟آیا در باورهای کارکنان وظایف مدیران همان است که طراحان سازمانی تعیین کرده و در شرح شغل او آوردهاند یا اینکه مدیر به عنوان یک فرد واقعی دارای وظایفی فراتر از شرح شغل مکتوب و مدون خود است؟مطابق نظریه وبر در سازمانهای عقلایی، شخصیت منصب متناسب با شرح شغل و توسط طراحان سازمان ایجاد میشود.
298اگر شرایط کاری تغییر کند، به طوری که دشوار و نامطلوب شود، وفاداری به دوستان و همکاران مانع میشود که کارکنان آن سازمان را ترک کنند، نه وفاداری به سازمان36(به تصویر صفحه مراجعه شود)نتایج جدول نشان میدهد که کارکنان ایرانی به اهداف سازمانی و سازمان تعهد هستند و فقط رابطه آنها با افراد تعیین کننده نیست، بلکه سازمان و اهداف سازمای نیز به سهم خود مهم هستند."