چکیده:
یکی از شیوههای بیانی قرآن برای تبیین حقایق و مطالب فراتر از درک محدود بشری،
به کاربردن تمثیل و تشبیه است تا انسانهای مخاطب در نسلهای مختلف، آن را درست
شناخته و درک کنند؛چنانکه میفرماید:«و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم
یتفکرون 1 »این مثالها را برای مردم میزنیم؛باشد که بیندیشند.در جای دیگر
میفرماید:«و لقد ضربنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل... 2 »و به راستی در
این قرآن برای مردم هرگونه مثلی آوردیم.برخورد مفسران درحقیقی بودن یا سمبلیک بودن قصههای قرآنی و زبان تمثیلی قرآن،
متفاوت است؛برخی، داستانهایی از قرآن را فقط سمبلیک دانسته و واقعیت آن را انکار
کردهاند، در حالی که گروهی دیگر، کلام و بیان قرآن را واقعیت میدانند.این مقاله
به بیان دیدگاههای مفسران در این زمینه پرداخته و تعابیر ایشان در واقعی یا تخیلی
بودن برخی از داستانهای قرآنی را مورد بحث قرار داده و بر این اساس به بررسی ئاستان
آدم و فرزندانش پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"سید شرفالدین درباره آیه اخذ میثاق، که میفرماید:«و إخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین» 4 :و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟گفتند:«چرا، گواهی دادیم»تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر]غافل بودیم»، همین نظر را دارد و مینویسد:«این آیه به صورت تمثیل است، تا ذهن را به ایمان و اعتقاد نزدیک سازد...
همان طور که ملاحظه شد در تاریخچهای که از تمثیل ارائه گردید، هیچ یک از صاحبنظران، به جز خلفالله، تفسیری از«تمثیل»در قصص قرآن ارائه ندادهاند و تنها خلفالله بر این باور است که در قصه تمثیلی، واقعیت داشتن محتوای قصه لازم نیست بلکه ممکن است محتوا، غیر واقعی بوده یا بر اساس عقیده مخاطبان بیان شده باشد.
همچنین در نقد تمثیل دانستن مخاصمان نزد داود چنین آمده است: «آیا آنچه در داستان فوق آمده یک حادثه واقعی تاریخی است که قرآن به طور سربسته به آن اشاره کرده و در روایات، شرح آن آمده است و یا از قبیل ذکر مثال برای مجسم ساختن حقایق عقلی در لباسهای حسی است؟ از آنجا که سرگذشت مزبور، جنبه غیر عادی دارد و درک آن برای بعضی از مفسران مشکل شده از این روی، وقوع چنین حادثهای را انکار کردهاند و منظور از آیه را تنها بیان یک «مثال»شمردهاند..."