چکیده:
آموزش و پرورش کشورهایی چون انگلستان و استرالیا در دهه پایانی قرن بیستم، گرایش
قابل توجهی به مدلهای مختلف خود مدیریتی در مدارس ابراز نمودند.روند یاد شده بر
اساس این دیدگاه بنا نهاده شده بود که استقلال بیشتر مدارس در اتخاذ تصمیمات مربوط
به نحوه اداره مدرسه به نیکاراگوا، کامبوج و...نیز مورد استقبال قرار گرفت.آموزش و
پرورش ایران نیز بیش از پنج سال است که مدرسه محوری را به عنوان رویکرد محوری خود
اعلام نموده است.این مقاله، مراحل اجرا و نتایج حاصل از یک پژوهش میدانی، با هدف
طراحی نظام مدیریت مدرسه محور در ایران را مورد بررسی قرار میدهد.پژوهش یاد شده
زیرسیستمهای اساسی نظام مدیریت مدرسه محور و متغیرهای هر زیرسیستم را در فرضیات خود
معرفی نموده، از طریق یک پرسشنامه(که در میان مدیران مناطق، نواحی و ادارات آموزش و
پرورش کشور توزیع گردید)این فرضیات را در معرض آزمون قرار میدهد.همچنین از طریق
مصاحبه با ده نفر از خبرگان نظام آموزش و پرورش کشور و سپس اجرای روش دلفی در میان
آنان، مراحل اساسی استقرار این نظام در مدارس کشور را تدوین مینماید.نتایج و
پیشنهادهای تحقیق ضمن طراحی نظام مدیریت مدرسه محور در کشور، در قالب سه زیرسیستم
اساسی و متغیرهای آن و نیز یک الگوی ساختاری از روابط بین مؤلفههای نظام، مراحل
اساسی اجرای این نظام را معرفی میکند.
خلاصه ماشینی:
"بررسی تجارب موجود همچنین نمایانگر آن است که مهمترین عوامل موفقیت مدارس فعال در نظام مدیریت مدرسه محور عبارتند از:توزیع گسترده قدرت در سطح مدرسه، استفاده از انجمنها برای اتخاذ تصمیم و ایجاد هماهنگی، ارائه خدمات و حمایتهای کافی از سوی ادارات مرکزی، استفاده از اختیار تصمیمگیری برای ایجاد تغییرات معنیدار در آموزش و یادگیری، استمرار پرورش دانش و مهارتهای افراد و ایجاد جامعه یادگیرنده حرفهای در مدرسه به گونهای استراتژیک، درگیری در مجموعهای از فعالیتهای گسترده اصلاحات، تدوین مأموریتها و رسالتهای مدرسه، ایجاد تیمهای تصمیمگیرنده معلم محور، به کارگیری راههای جدیدی برای متعهد نمودن والدین، به کارگیری چارچوبهای برنامهریزی تحصیلی ناحیهای و ایالتی، برنامههای تشویق و جبران خدمت قانونمند و مؤثر برای افراد، استفاده از مدیرانی توانمند و تسهیلکننده، سرمایهگذاری عمده در پرورش افراد و نیز تقویت قابلیتهای تیمی افراد[13-17].
همچنین بر اساس مقدار ارقام میانگین وضع مطلوب در 11 متغیر سه فرضیه(و با توجه به ترتیب افزایش این ارقام)میتوان گفت که وزن و اهمیت متغیرهای مختلف تشکیلدهنده نظام مدیریت مدرسه محور(بر اساس فرضیات تحقیق)از دیدگاه جامعه آماری به شرح زیر است: 1)آموزش و مهارتآموزی عوامل انسانی فعال در این نظام، 2)پاسخگویی و مسئولیتپذیری فرد در برابر جمع، 3)مشارکت، 4)سنجش مهارتهای مدیریتی، ارتباطی و منابع انسانی، 5)پذیرش متقابل، 6)خود کنترلی، 7)سنجش ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی، 8)اکثریت آرا، 9)سنجش تحصیلات رسمی، مهارتها فنی، و دورههای آموزشی، 10)نظارت گروه مافوق بر گروه تصمیمگیرنده، 11)نظارت عالی ادارات آموزش و پروش."