چکیده:
بنیانگذاران تاریخنگاری اسلامی همان راویان واخباریان سده های دوم وسوم بودند که فهرست مفصلی از آنان را ابن ندیم به دست داده است. در میان راویان واخباریان، ابوالحسن مدائنی جایگاه ومنزلت خاصی دارد.روایات او طیف وسیعی از وقایع وحوادث مختلف عصر اسلامی را دربردارد که بررسی همۀ آنها فرصت و مجال خاصی را میطلبد. مقالة حاضر در صدد است تا با تکیه بر روایات او در تاریخ طبری به اهمیت ورویکرد این روایات بپردازد؛ ازجمله اینکه طبری در چه مواردی به روایات مدائنی اعتماد کرده است و این اعتماد به چه عواملی باز میگردد؟ با توجه به تاریخ طبری، روایات مدائنی در میان روایات همطراز او در موارد مشابه چه جایگاه و منزلتی دارد و بینش و نگاه مدائنی در این روایات دارای چه سمت وسویی است. روایات مدائنی و به تعبیری تاریخنگاری او چه خصوصیاتی دارد که طبری به آن اقبال خاصی نشان داده است .
The founders of Islamic historiography are in fact the narrator of event in 2nd and 3rd centenaries ،Ibn Nadaim has provided a complete list of these narrators .among these narrators Madaenni enjoys a special status. His narration of events comprises a vast spectrum of events related to Islamic era the analysis of which needs a thorough survey which cannot be achieved in this article .the present article tries to focus on the importance of these narrations while taking advantage of Abol Hasan Madaeni’s narrations in Tabari history .the article is a endeavor to find answer to the following questions? First in what cases has Tabari relied on Madaenean revelation and what are his reasons for relying on these narration? Second، according to structure of Tabari History، what is the status of madaeni narration in comparison with narration in the same rank? Third، what is the partiality of Madaean outlook in these narrations? And finally، what are characteristics of Madaeni narrations or in other hand، his historiography what has caused Tabari to pay special attention to them?
خلاصه ماشینی:
دیگر آنکه دست کم براساس تاریخ طبری در روایات مدائنی اخبارزیادی دربارۀ امور اداری و تقسیم خراسان به چهار بخش در زمان ربیع بن زیاد (طبری، 5:1967/224-225) ، اخبار داعیان عباسی و شورش ها و قیامها (همان: 7/94 به بعد و 330به بعد) و خبر قحطی و گرسنگی خراسان درروزگار جنیدبن عبدالرحمان در سال 115ﻫ.
در واقع، یکی از دلایل مهم توجه به روایات او همین نگاه فراگیر است؛ چرا که او بدون توجه به وابستگی مذهبی یا قبیلهای و سیاسی از اخباریان مشهور و متخصصی چون ابو مخنف، ابن کلبی و عوانه بن حکم ،که خود دیدگاه های متفاوتی داشتهاند روایت کرده است .
همچنین چنانکه خواهدآمدروایات مدائنی با روایات اخباریان مشهوری چون ابومخنف، واقدی و ابن کلبی مطابقت دارد و این نیز گویای اهمیت و حتی درستی و دقت اخبار او ست.
طبری در بخش فتوح از ابی مخنف، مدائنی، واقدی و سیف بن عمر نقل قول میکند؛ اما گویا در موارد اختلاف بیشتر به روایات مدائنی نظر دارد یا دست کم روایات وی فصلالمعیار این اختلافات است (طبری، 1967: 4/ 89 و91).
عناوینی که ابن ندیم از بخشهای این کتاب به دست داده است با روایات مدائنی مسطور در تاریخ طبری مطابقت دارد.
طبری در این مقطع روایات مدائنی را از عمر بن شبه و در مواردی از حارث بن ابی اسامه میآورد (همان: 5/351به بعد) .
با وجود اینکه ابن ندیم اورا راوی مدائنی نوشته ، در تاریخ طبری تنها دو روایت (تاآنجایی که دیده ام) از وی نقل شده است که آن دو نیز از مدائنی نیست(طبری،7:1967/510؛ و 9/142).