چکیده:
این مقاله میکوشد تا در چارچوب دانش اقتصاد، اما با رویکرد اسلامی، نظریه «تقاضای معرفت دینی» را استخراج کند. بررسی تجربی آن مجال دیگری میطلبد. معرفت و دانش (Knowledge) را به جای علم (Science) که بهطور معمول به علوم تجربی انصراف دارد بهکار بردیم تا موضوع مقاله گستره بیشتری از «دانشها» را شامل شود.
معرفت دینی همانند بسیاری از کالاهای اقتصادی یک کالای مصرفی و سرمایهای است، معرفت دینی همانطور که میتواند رضامندی و مطلوبیت برخورداران آن را فراهم سازد، میتواند تواناییهای کارکردی و بازدههای اقتصادی و اجتماعی آنان را افزایش دهد.
در این مقاله با تبیین ماهیت مصرفی و سرمایهای «معرفت دینی» بر مبنای روششناختی مکتب نهادگرایی جدید، در نهایت تابع تقاضای معرفت دینی استخراج شده است.
We have tried in this paper to extract the theory of “religious knowledge demand” in the framework of economics but with an Islamic approach. Its empirical examination entails another opportunity. To include a broader scope، the term “knowledge” has been used instead of “science” because it often used in empirical sciences.
Explaining capital and consumer nature of “religious knowledge” based on new institutionalism methodology، the demand function of religious knowledge is extracted finally. The author regarding his research proposal is bound to launch an empirical study based on this theoretical framework after its accomplishment. Need not to say that the commentaries and complementary notes on this paper، which have been an object of its publication، will be highly appreciated
خلاصه ماشینی:
یک واحد از علم آنگاه که تصاحب میشود،یک واحد بیشتر نیست؛اما آنگاه که برای حل هر مسأله که به کار گرفته میشود به یک واحد دیگر مبدل شده است و به تعداد سؤالها،پاسخها و بیانهای جدیدی که برای پاسخها و سؤالات مبدل میشود،تکثیر میشود؛بنابراین،اگر مصرفکننده دانش کافی در مورد ارزش دانش و هزینههای آن و نیز ارزش دیگر کالاها و خدمات اقتصادی و هزینههای آن داشته باشد میتواند تمام ترکیبات همه کالاها را در مقایسه با یکدیگر رتبهبندی کند؛بهطور مثال میتواند براساس میزان تأثیر بر مطلوبیت،رضامندی و مصلحت،یک دوره تحصیلی لیسانس ادبیات و A مقدار درآمد و B مقدار تفریح و سطح C از مهارت فنی مکانیک خودرو و موقعیت سیاسی D را رتبهبندی کند که سرانجام یکی را بر دیگری ترجیح دهد یا بین دو یا چندتای آنها بیتفاوت باشد؛البته هر مصرفکننده عقلایی همیشه مقدار بیشتری از هر کالایی را بر مقدار کمتر آن ترجیح خواهد داد(البته از همه این فرضها نقش بیبدیل دانش در فرایند شکلگیری رفتار اقتصادی در مصرف بهینه بهخوبی هویدا است).
حال باید رمز سودمندترین ثروت و سرمایه بودن دانش را در آثار گوناگون دارای ارزش اقتصادی آن جست کرد؛اما آیا سرمایه انسانی چونان سرمایههای فیزیکی به واقع دارای بازدههای باارزش اقتصادی است؟ عموم مطالعات انجام شده در بیش از نیم قرن گذشته نشان میدهد که در عموم کشورهای جهان بهویژه کشورهای در حال توسعه بازده سرمایهگذاری انسان و بهطور خاص دانش بیش از بازدههای سرمایهگذاری فیزیکی بوده است؛اما در هر صورت براساس نظریه سرمایه انسانی،سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی دارای دو ویژگی اساسی است:نخست اینکه این سرمایهگذاریها ظرفیت مولد افراد تحت آموزش را افزایش میدهد و دوم آنکه افراد به منظور منافع آینده این سرمایهگذاری را انجام میدهند،و بر همین اساس،دولتها بودجه قابل توجهی را برای سرمایهگذاری انسانی نظیر آموزش صرف میکنند.