چکیده:
در بررسی معنای محمول سه نظر مهم در نظریهء فرگه به چشم میخورد: 1.نحوهء معرفی نمایی مدلول مندرج در معنای عبارت است.پس معنای محمول مشتمل بر نحوهء معرفی نمایی مفهوم،به عنوان مدلول محمول،است. 2.معنای محمول اشباع ناشده است. 3.معنای محمول جزئی از معنای جملهای است که در آن واقع شده است. در بررسی مهمترین تفاسیر پیرامون معنای محمول در نظریهء فرگه،مشخص شد که هر تفسیر لا اقل یکی از نظرات فوق را مخدوش میکند.دامت و کلمنت نیز تفاسیر خاصی را از غیر اشباع بودن معنای محمول ارائه میدهند که هر دو با ظاهر کلام فرگه ناسازگار است.در مجموع به نظر میرسد نمیتوان تبیین مناسبی در این زمینه ارائه داد و به طوری که با هر سه نظر مذکور سازگار باشد.
خلاصه ماشینی:
"حال اشکالی که دامت مطرح میکند آن است که اگر رابطهء معنای جمله بامعنای محمول و معنای اسم خاصی که در جمله موردنظر به کار رفته است به ترتیب در قالب مقدار تابع،تابع و شناسه باشد،در این صورت نمیتوان معنای محمول واسم خاص را به عنوان اجزائی از معنای جلمه محسوب کرد(آنطور که در نقل قول مذکور آمده است)؛زیرا تابع و شناسه از اجزاء مقدار تابع نیستند.
اما از سوی دیگر،این شخص وقتی معنای« X میچرخد»را میفهمد که بداند در صورت اشباع شدن با معنای اسم خاص زمین چه معنای کاملی از بین بینهایت معانی کامل به عنوان مقدار تابعی که اشباع ناشده بوده و معنی محمول X میچرخد است محسوب خواهد شد و این دوره و مصادره به مطلوب است،یعنی قبل از آنکه شخص با کمک معانی اجزاء جمله بتواند معنای جمله را بفهمد باید معنای آن جمله را به عنوان مقدار برای تابعی که به عنوان معنای محمول تلقی میشود بداند.
از سوی دیگر،چون در آثار متعددی از فرگه به جزئی از معنای جمله اشاره شده است که غیر اشباع بوده و نقش تابع بودن را دارد و با اشباع شدنش معنای کل جمله به دست میآید،لذا کلمنت درصدد طرح هویتی توأم بامعنای محمول برمیآید که نقش تابع بودن رابه آن بدهد،در عین حالی که خودش به عنوان معنای محمول محسوب نمیشود (به نظر میرسد وی ابایی ندارد از اینکه دائما به انواع هویات در نظریهء فرگه بیافزاید و بر خلاف تیغ اکام رفتار کند)."