چکیده:
باب اخذ حدیث در اهل سنت از زمان فوت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) منسد گردید و نیز میان زمان نیافت حدیث و نگارش آن، فاصله زمانی قابل توجهی افتاد. ولیکن میان شیعیان برخلاف اهل سنت نه تنها بعد از درگذشت رسولالله (صلی الله علیه و آله) اخذ حدیث پایان دریافت بلکه شمارش آن نیز ممنوع نبود و حتی امری ممدوح به شمار میرفت. البته میزان موفقیت امامان شیعه در ترویج معارف خود، به حسب شرایط سیاسی زمان آن حضرات متفاوت است. محدود بودن شدید امام هادی (علیه السلام) از جانب حکومت وقت و قطع ارتباط ایشان با شیعیانشان باعث به جریان افتادن سیل احادیث جعلی از سوی معاندان و غالیان گردید. ولکن با تمام این احوالات امام هادی (علیه السلام) و برخی شیعیان ایشان تلاشهای بسیاری را برای حفظ و اشاعهی معارف اهلبیت (علیهم السلام) نمودند که تفصیل این اجمال را در این مقاله خواهید دید.
خلاصه ماشینی:
نگاهی به وضعیت حدیث در دوران امام هادی (علیه السّلام) همانطور که میدانیم، باب صدور حدیث در اهل سنت با رحلت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بسته شد و پس از آن، نوبت جمع و تدوین حدیث فرا رسید که متأسفانه با فرمان منع کتابت حدیث، مدتی نه چندان کوتاه میان صدور حدیث و کتابت و نگهداری آن از نسیان و جعل و تحریف، فاصله افتاد که این امر، معضلات و مشکلات بسیار زیادی برای فقها و محدثان اهل سنت به وجود آورد، و آنها را در سیل عظیم احادیث مجعول، اسرائیلیات و احادیث ضعیف السند گرفتار کرده.
نکاتی از قبیل شرایط راوی، ملاکهای شناخت ثقات، ملاکهای نقد حدیث، عرضه روایات و جرح و تعدیل راویان و… از جمله قواعد علم الحدیثی است کهاز سخنان امام هادی (علیه السّلام) میتوان برداشت کرد و ما در صفحات آتی به این نمونهها خواهیم پرداخت.
در زمانهایی که علوی بودن و حتی دوستدار اهلبیت بودن، یک جرم بزرگ تلقی میشد و هیچکس حتی علمای اهل سنت ـ جرأت نقل روایتی در فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) را نداشت و کسی جرأت نزدیک شدن به امام معصوم را نداشت؛ روشن است که نقل و انتقال علوم ـ به طور عام ـ و دانشهای حدیثی ـ بهطور خاص ـ دچار وقفه شده و مشکلات زیادی برای دانشمندان پدید میآید و همانگونه که قبلاً گفتیم، در فرصتهای محدودی هم که گهگاه دور از چشمان مأموران دستگاه خلافت پیش میآمد، فقط فرصت طرح مسائل مهم و پیچیدهی فقهی وجود داشت و اصحاب نمیتوانستند مسائل علم الحدیثی خود را هم مطرح کنند چرا که این مسائل ـ بعد از مسائل اعتقادی، فقهی و… ـ در درجهی چندم اهمیت قرار دارند؛ فلذا نتیجهی همهی این شرایط این شد که امام (علیه السّلام) نتوانست قواعد علم الحدیث را برای اصحاب خود به تفصیل بیان کند.