خلاصه ماشینی:
در این مقاله تلاش شده است که ضمن مقایسه«پژوهش ضمن عمل»با پژوهشهای متداول در علوم انسانی، به اثرات مفیدی که این نوع پژوهش میتواند در جهت رشد و تعالی افراد یک سازمان داشته باشد اشاره کند و تأثیر مثبت آن بر پژوهشگر را نیز مورد توجه قرار دهد.
در این گرایش، با اینکه تحقیق دارای مراحل مختلفی است، زمان لازم برای انجام آن قابل پیشبینی نیست و هریک از مراحل پژوهش تحت تأثیر واکنشهای افراد گروه و وقایعی است که ممکن است در طی کار روی دهد.
ارزشیابی در«پژوهش ضمن عمل» ارزیابی تحقیق بر اساس مدل متداول علمی بدینصورت است که پژوهشگر پس از پایان آزمایش اثرات برنامه را به کمک ابزار کمی و کیفی مورد بررسی قرار میدهد.
در این نوع ارزشیابی انگیزهها و واکنشهای عاطفی شرکتکنندگان در تحیقیق- یعنی عواملی که میتواند در حاصل کار اثر گذارد لیکن قابلیت کنترل آن محدود است -مورد توجه قرار نمیگیرد و دادههای کمی و ابزار اندازهگیری موردنظر این پژوهش نمیتواند واقعیت و پیچیدگی وضعیت تحقیق را معلوم بدارد.
بدینترتیب، محقق ناگزیر باید به درجه مناسبی از رشد و تعادل عاطفی رسیده باشد تا بتواند به اعضای گروه یا واحد اجتماعی که از نقش و عملکرد خود ناراضی و در جستجوی راهی برای خروج از مشکلات هستند در اداره امور و فراهم آوردن تغییراتی اساسی در شرایط زندگی آنها کمک کند 8 .
درست است که در«پژوهش ضمن عمل»افراد یک سازمان خود در تعیین هدفها و حرکت به سوی آن نقشی اساسی دارند اما وجود پژوهشگر در میان این گروه ازاینرو لازم ایت که افراد گروه معمولا فاقد روشها و ابزارهایی هستند که در حیطه دانش و پژوهش ضمن عمل...