چکیده:
در زمینه طرح و بررسی تفاوتهای فردی‘دو جریان عمده را میتوان در روانشناسی معاصر تشخیص داد:یکی جریانی که هر انسانی را یگانه و منحصر به خود میداند ‘ به عوامل موجد تفاوتها کم بها میدهد‘ومعتقد است که برای درک فردیت بشر باید دنیای ذهنی او را که با دنیای عینی خارجی و واقعیات متفاوت است مورد مطالعه قرار داد. دیگری جریانی که با رویکرد سیستمی به انسان مینگرد و او را عنصری از سیستمهای زیستی‘اجتماعی و روان شناختی میداند که پیوسته با عناصر دیگر خود در تعامل است.نظریه خودیابی راجرز‘نظریه معنی درمانی فرانکل و روانشناسی رولومی را میتوان جزو جریان اول شمرد و مکاتب روانکاوی فروید‘رفتارگرایی‘شرطی سازی کلاسیک وشناختی را جزو جریان دوم محسوب کرد.در مقاله حاضر دیدگاههای این دو جریان در مورد تفاوتهای فردی بررسی و مقابله شده است.
خلاصه ماشینی:
"برای درک این مطلب، یکی از خصوصیات برجسته اگزیستانسیالیسم-یعنی مفروضات آن در مورد طبیعت بشر را از نظر میگذرانیم:برخلاف فروید و مکاتب دیگر پویایی روانی که بشر را تحت نفوذ تأثیر ناخودآگاه میدانند و در نتیجه، پیچیدگی ذاتی رفتار بشر را از ویژگیهای اصلی او میشمارند، اگزیستانسیالیسم و اصولا روانشناسی انسانگرا برداشت خوشبینانه و مثبتتری از بشر دارد و او را قادر به آگاهی از خود و آنچه انجام میدهد و آنچه برایش اتفاق میافتد میداند.
به همین دلیل، در بحث از اختلافات فردی آنچه واضح است تفاوتهای اساسی است، صرف نظر از تأثیرهای وراثتی و محیطی که بین افراد وجود دارد؛و برای درک درست آن به جای مطالعه این قبیل تأثیرها، به شخص را نمیتوان از زمینهای که در آن هست جدا کرد و مورد مطالعه قرار داد.
اختلاف عقیده بین اگزیستانسیالیستهای این قرن بسیار است، زیرا اکثر آنان نه خود را اگزیستانسیالیست میخوانند و نه اگزیستانسیالیسم را به عنوان فلسفه و یا حتی مکتب تفکر قبول دارند، حتی راجع به موضوعات اساسی بین آنها اتفاق رأی نیست؛ولی میتوان گفت مخالف مشترکشان که در تحقق بخشیدن به اصول تجربی برای شناخت و درک بهتر حالات بشر است آنها را به هم نزدیک میکند."