چکیده:
مقاله حاضر در صدد است ضمن معرفی مکتب لیبرالیسم آموزشی‘سیرتاریخی و تکاملی آراءتربیتی این فیلسوفان را مورد نقد و بررسی قرار دهد. لذا در این تلاش نخست به اندیشه های فلسفی افلاطون درباب تربیت ‘دانش و روشهای دریافت آن پرداخته میشود و سپس با اشاره مختصری به مدافعان آن در دوره های مختلف تا عصر حاضر‘تشابهات وتفاوتهای این فیلسوفان مورد بحث قرار میگیرد. در پایان به ارزیابی لیبرالیسم آموزشی و بررسی نقاط قوت و ضعف آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در ضمن نظرگاه اصلی اموزش و پرورش آزاد یعنی اهمیت دانش برای خشنودی ذهن نیاز زمینه رشد هنرهای هفتگانه یا آزاد در یونان بوده است، دقیقا همین نیاز در قرن نوزدهم متفکرانی همچون میتو آرنولد 2 و کاردینال نیومن 3 را بر آن داشت که از آموزش سنتی، که هدفش رشد و بسط تمام ابعاد ذهن انسان بود، دفاع کنند.
12بنابر آنچه گذشت، لیبرال یا آزاد در این معنی به منظور آزادی ذهن از رنگهای دنیوی است و به دلیل ماهیت ذهن که فینفسه برای کسب علم خلق شده و تا زمانی که به حقیقت نرسد ناآرام است، لذا این مکتب آموزشی مدعی آزاد ساختن عقل از خطا و توهم است.
به عنوان مثال، وسایل ارتباط جمعی و یا آموزش متمرکز که به تفاوتهای فردی و استعدادهای درخشان بیاعتناست شدیدا مورد انتقاد این فیلسوفان است، زیرا تعداد افرادی که دارای تواناییهای وسیع هستند در هرجامعهای بسار محدود است و لذا به مصلحت جوامع نیست که بهانه فرصتهای مساوی یا از بین بردن شکافهای اجتماعی فرصت شکفایی این تواناییها را از افراد دریغ نماید.
در پایان باید اذعان نمود که با وجود این که آموزش و پرورش آزاد تزلزل در قبول و ایجد ارزشها را مانند اختراع دوباره چرخ، کاری عبث میداند و برای سنتهای فرهنگی ارزش و الایی قائل است، مدعی ایجاد تعهد به اخلاقیات در افراد نیست.
غفلت از انتقال ارزش و دانش میتواند نتایج مصیبتباری برای نوع بشر به بار آورد که در برخی جوامع شاهد بروز آن هستیم و دقیقا به همین دلیل دفاع از آموزش و پرورش آزاد بار دیگر در جهان اندیشه رونق یافته است."