خلاصه ماشینی:
"سیاست ایالات متحده آمریکا و یاران باختریش، در خاورمیانه را سه هدف بنیادین زیرین سامان میدهد: -پاسداری از چاههای نفت منطقه -پشتیبانی از دولتهای«دوست»و«وفادار به باختر زمین» -نگهبانی از امنیت اسرائیل هم از این روی است که دولت ایالات متحده بهعنوان سردمدار قدرتهای باختری،در 1990،دیدگاه خود دربارهء خاورمیانه و از جمله خاورمیانه عربی را چنین بیان کرد: دسترسی آزاد به منابع انرژیزای منطقه و حفظ و ادامه روابط نزدیک و صمیمانه با کشورهای دوست و متحد آمریکا در حوزه خلیجفارس برای منافع آمریکا از اولویت اساسی و خاصی برخوردار است.
به توازی با این فرآیند،ایالات متحده آمریکا هم پافشارانه خواهان برقراری پیوند با آسیای مرکزی،شد و شتاب داشت که فناوری نیروی هستهای،بویژه در قزاقستان و قرقیزستان را مهار نموده و جنگ ابزارهای هستهای انبار شده در این منطقه را به برپاس(کنترل)درآورد- موضعگیری ایران،ترکیه و کشورهای مسلمان خاورمیانه و اسرائیل هم براهمیت داستان میافزود.
جنبش دینی یا جدیدیسم1یا اسلامیسم که از پایان سده نوزدهم نقش سرنوشتساز در زندگی سیاسی آسیای مرکزی بازی نموده است36آن زمینه همگرایی را فراپیش میآورد که هم نگاه نوگرایان مسلمان و هم نگاه سنتگرایان مسلمان خاورمیانه عربی را به سوی آسیای مرکزی میکشاند و راههای پیوند را هموارتر میسازد-متأسفانه وجود برخی گروههای وهابیگرای در آسیای مرکزی به عربستان این امید را میدهد که برتلاش خود برای گسترش بنیادگرایی وهابی بیفزاید.
فرآیند سیاسی-اقتصادی دو سال یاد شده روابط خارجی آسیای مرکزی را در بستری عادی قرارداد و بهره این فراگرد،قراردادهای بازرگانی،مالی و فنی پرشمار و بسیار چشمگیری است که،زانپس،میا کشورهای این منطقه با دیگر کشورهای جهان به امضا رسیده و یا به عرصه عمل درآمده است."