خلاصه ماشینی:
"بیشتر ناظران پاکستانی این امر را برای پاکستان بهعنوان یک«فرصت تاریخی»2تلقی میکنند و مشتاقند تا چشماندازهای بنای روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای نوظهور آسیای مرکزی را مورد مطالعه قرار دهند.
2آنها به بعضی از موانع و مخالفتهای سخت اشاره میکنند از قبیل:وضعیت انتقالی و متغیر اقتصادی- سیاسی آسیای مرکزی،پیوندهای تاریخی این کشورها با جامعهء کشورهای مستقل مشترک المنافع1،منافع سیاست خارجی روسیه،مشکلات مغشوش و درهم برهم افغانستان، محدودیتهای اقتصادی پاکستان و استعداد بالقوهء بسیار زیاد دیگر بازیگران بینالمللی چون ترکیه،ایران،قدرتهای غربی،هند و اسرائیل جهت اغوا و اظهار دوستی با کشورهای آسیای مرکزی،بحث اساسی این نوشته آن است که دو نظریهء بالا تا اندازهای مبالغهآمیز و دو از حقیقت بوده و واقعیت چیزی ما بین این دو میباشد.
9 همچنین،در مورد مسئلهء افغانستان،اعلامیههای مشترک بین پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی مکررا ضرورت برقراری وضع عادی در افغانستان و درخواست از رهبران افغان برای موافقت با راهحلی که شامل مشارکت گروههای قدرتمند موجود باشد را تأکید نموده است.
پس از فروپاشی شوروی،جمهوریهای آسیای مرکزی علاقه و تمایل خود را نشان داده و نمایندگان این کشورها در گردهمایی تشکیل شده از اعضای اکو در تهران که شامل رؤسای جمهوری اسلامی ایران،ترکیه و نخست وزیر پاکستان بود شرکت نمودند.
در کابل در آوریل 1992،امیدواریها را چنان افزایش داد که مجاهدین قادر خواهند بود اختلافات سیاسی داخلی خود را دوستانه حل نمایند،اما انتظارات در جهت صلح تاکنون جلوهگر نشدهاند،در واقع،از آنجا که دورنماهای یک توافق صلحآمیز در افغانستان تیره به نظر میرسد،طیف بالکانیزه شدن افغانستان به واسطهء تنوع نژادی،افق سیاسی جنگ خانمانبرانداز را تیرهتر مینماید که این امر پیامدهای جدی برای آسیای جنوب غربی و آسیای مرکزی دارد."