خلاصه ماشینی:
"القاعده و تاریخ فعالیتهای اسلامی در آسیای مرکزی آسیای مرکزی که از نظر القاعده حدود منطقهء چچن تا استان سین کیانگ چین را در بر میگیرد همیشه مورد توجه بن لادن بوده اما وی عقیده دارد القاعده باید منابع کمتری را به آن اختصاص دهد چون همپیمانهای مستقیم و غیر مستقیم القاعده یعنی سلفیها و وهابیها در این منطقه حضور دارند و اسلام افراطی را نیز شاهدیم.
به لحاظ اینکه بن لادن بالاترین اولویت برای دسترسی به سلاحهای اتمی قائل بود و چون دیگر بخشها پیام پیامبر و قدرت شمشیرش را نشر داده گوشزد مینمودند وی عملیات در حوزه آسیای مرکزی را محدود کرد و کم اهمیت جلوه داد تا روسیه و ایالات متحده را در جهت حفاظت فوری از زرادخانههای سلاحهای کشتار دستهجمعی تشجیع و تشویق ننماید و آنان با تأنی در پی این امر باشند؛بدین ترتیب فرصت بیشتری برای بن لادن فراهم میآمد.
پس از اینکه بن لادن در می 1992 به افغانستان بازگشت فعالیتهای سازمان القاعده در آسیای مرکزی بر گسیل مبارزان بسیار کارآزموده جهت کمک به گروههای اسلامی مبارزه در منطقه و آموزش و تربیت در اردوگاههای مستقر در افغانستان متمرکز گشت.
قبل از دخالت آمریکا در افغانستان بن لادن نیروهای مبارز مسلمان القاعده را آموزش داده تجهیز نظامی نمود اما فضا را جهت دسترسی به سلاحهای کشتار دسته جمعی باز نگهداشت.
از طرف دیگر،وقتی واشنگتن و اروپا برنامهء حقوق بشر خود را در آسیای مرکزی رها نموده از نظامهای آسیای مرکزی حمایت کرده و در جستجوی امتیازاتی در منطقه باشند شورش روزافزون افغانستان احتمالا باعث حضور وسیعتر و بیشتر نیروهای نظامی ائتلاف و آمریکا در افغانستان میگردد."