خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبایی بر این توضیح اشکال میگیرد و میگوید که: حساب قوانین و دستورات کلی با حساب خطاباتی که متوجه شخص یا اشخاص معینی است فرق میکند و در قرآن آیات متعددی وجود دارد که براشخاص معینی خطاب شده است مانند آیهی اول سورهی مجادله که میفرماید: قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها وتشتکی إلی الله والله یسمع تحاورکما که حکایت آن زن است، که دربارهی شوهرش با پیامبر اسلام گفت وگو کرد و از او پیش پیامبر شکایت کرد، و این که این آیه و آیات مشابه با آن، قبل از وقوع این گفت وگو و حادثه نازل شود، موضوعی بیمعنی و مفهوم است.
مثلا این که چرا خداوند نزول آن حقیقت واحد را، بر ماه مبارک رمضان و شب قدر منسوب کرده است؟ یا این که حقیقت آن حقیقت واحد چیست؟ پس نزول تدریجی و نزول دفعی و یکپارچهی قرآن، چه مفاهیمی دارند؟ سخن ما آن است که قرآن و طبیعت و انسان همه یک کتاباند و همه، آیات خداوندیاند و قرآن کلام اوست هم چنان که عیسی کلام او بود: إذ قالت الملائکة إن الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح ابن مریم… (آلعمران، 3/45) بیادآور زمانی را که ملائکه گفتند: (ای مریم) براستی که خداوند ترا به کلمهای از خود، که اسم او عیسی پسر مریم است بشارت میدهد.
خداوند قبل از نزول قرآن بر قلب پیامبر اسلام نیز، همانگونه عمل کرد و ملائکه را، قبل از انزال دفعی قرآن، همانگونه که در کتابهای تاریخی نیز آمده است در بیست و سوم رجب پیش فرستاد تا او را آماده کند، و این روز بعثت بود، همان روزی که اولین آیات قرآن بر پیامبر نازل شد و او را به رسالت مبعوث کرد."