چکیده:
در این مقاله،از بین آثار متعدد زبان فارسی در زمینهء تجزیه و تحلیل سیستمها1و روشها،سه کتاب تحت عنوان تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها در مدیریت امور اداری،صنعتی و بازرگانی،نوشتهء منصور منصورکیا،تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها،نوشتهء شمس السادات زاهدی و بهبود روشها و حیطهء عملکرد آن،نوشتهء خدابخش داشگرزاده جهت نقد انتخاب و از دو نظر نقد شد:از نظر ساختاری ابعادی چون روان و رسا بودن،رعایت قواعد ویرایش و نگارش،حروفنگاری،صفحهآرایی،صحافی،طرح جلد،تناسب حجم اثر با تعداد واحدهای درسی،تغییرات شکلی در چاپ دوم به بعد،و وجود بعضی ویژگیهای دیگر ساختاری،مانند پیشگفتار،فهرست مطالب،مقدمه،جدولها، فهرستها،و خلاصه مد نظر قرار گرفت؛و از نظر محتوایی،ابعادی چون کیفیت کاربرد اصطلاحات تخصصی،میزان و چگونگی بهرهگیری از ابزار علمی،جامعیت محتوا و موضوع اثر،میزان انطباق محتوای اثر با عنوان و فهرست مطالب،تطبیق سرفصلهای اثر با سرفصلهای شورای عالی برنامهریزی،تناسب درسی اثر برای تدریس،میزان روزآمدی دادهها و اطلاعات،نوآوری در نثر و موارد مشابه از این قبیل ارزیابی شده است. نتیجهگیری نشان میدهد که کتاب منصور منصورکیا اگرچه قدیمی است و به اطلاعات و دادههای روزآمد و افقهای جدید نیاز دارد،در سایر موارد از دو کتاب دیگر جامعتر تدوین شده است.
خلاصه ماشینی:
"تحلیلی بر سه کتاب «در زمینهء تجزیه و تحلیل سیستمها و بهبود روشها»* دکتر مهدی جمشیدیان** *چکیده در این مقاله،از بین آثار متعدد زبان فارسی در زمینهء تجزیه و تحلیل سیستمها1و روشها،سه کتاب تحت عنوان تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها در مدیریت امور اداری،صنعتی و بازرگانی،نوشتهء منصور منصورکیا،تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها،نوشتهء شمس السادات زاهدی و بهبود روشها و حیطهء عملکرد آن،نوشتهء خدابخش داشگرزاده جهت نقد انتخاب و از دو نظر نقد شد:از نظر ساختاری ابعادی چون روان و رسا بودن،رعایت قواعد ویرایش و نگارش،حروفنگاری،صفحهآرایی،صحافی،طرح جلد،تناسب حجم اثر با تعداد واحدهای درسی،تغییرات شکلی در چاپ دوم به بعد،و وجود بعضی ویژگیهای دیگر ساختاری،مانند پیشگفتار،فهرست مطالب،مقدمه،جدولها، فهرستها،و خلاصه مد نظر قرار گرفت؛و از نظر محتوایی،ابعادی چون کیفیت کاربرد اصطلاحات تخصصی،میزان و چگونگی بهرهگیری از ابزار علمی،جامعیت محتوا و موضوع اثر،میزان انطباق محتوای اثر با عنوان و فهرست مطالب،تطبیق سرفصلهای اثر با سرفصلهای شورای عالی برنامهریزی،تناسب درسی اثر برای تدریس،میزان روزآمدی دادهها و اطلاعات،نوآوری در نثر و موارد مشابه از این قبیل ارزیابی شده است.
در مقابل،اثر شمس السادات زاهدی و داشگرزاده اگرچه از نظر موضوعی و محتوایی سرعنوانهای زیادی را همانند اثر منصورکیا پوشش میدهند،به لحاظ بحث در مورد تکنیکهای کمی و توصیفی و تمایز ندادن بین آنها در کتابهای جداگانه،این منابع برای علاقهمندان به چنین موضوعی کمتر جذاب است؛ به خصوص اینکه در کتاب داشگرزاده،سعی شده است دو بحث تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها و بهبود سازمانی که هرکدام به مکتب خاصی در مدیریت مرتبط است،با یکدیگر ادغام شود."