خلاصه ماشینی:
"ستایش آرتو از فرهنگ مکزیک،همانطور که در تئاتر و خدایان6 نیز توضیح میهد،به این خاطر است که عمل سپاسگذاری در این فرهنگ به عنوان ویژگی ضروری اندیشه انسان در تماس او با دنیا وجود دارد.
آرتو میگوید در حالی که کنش نوشتن میتواند با کمبود جنبش خود،«نفس عمیق» روان را در تبلوری خاموش خفه کند،تئاتر وی بهطور کامل با«تصویر یک صدا» (به تصویر صفحه مراجعه شود) مقاله نگاهی به مفهوم تئاتر اسطورهای آنتونن آرتور زهر هستی و خاموشی اسطورهها نویسنده:مری آن کاز/مترجمان:مسعود ملک یاری و لیلی رشیدی همخوانی دارد،در درون خودش همه صداها و جنبشهای زندگی را جذب کرده و به آنها واکنش نشان میدهد.
این امر اساس کار او برای رد تئاتر بیهودهی لفاظانهی غرب است: «حال آنکه باید قبول کرد که حتی در غرب نیز گفتار فسیل شده است،که واژهها،که همه واژهها یخ زدهاند،در معنای خود گم شدهاند، و در یک اصطلاحشناسی شماتیک و محدود به سر میبرند.
گمان آرتو بر این است:از آنجاییکه انتخاب فیلمساز،خودجوش(فی البداهه)نیست و بهطور کلی پیش از هنگام نمایش انجام میگیرد،ایما و اشارات همچون(خوارکی)از پیش آماده و کامل به ما داده میشود و(در نتیجه)به نظر میرسد که درهای این جهان ساختگی برای تهییج ذهن آدمی بسته است؛«دنیای سینما یک دنیای بسته است،بدون ارتباط با زندگی.
چنانچه زندگی بنا به ضرورت،«پوسته اندیشه»باشد،بنابراین بیماری با یورش بر اندیشه،ریشههای زندگی را تهدید میکند و ازاینرو،مقاصد تئاتر آرتو در اساس خود پیوند محکمی با زندگی و بالاتر از همه با اندیشه برقرار میسازد."