چکیده:
گفتار حاضر با پیشنهاد کاربرد وصف «واقعی» به جای «عینی» برای تجربه های عرفانی، ویژگی های بنیادین این تجربه ها را باز می کاود. این گفتار به تناسب موضوع پژوهش، یعنی تجربه های عرفانی که موضوعی «تحقیق ناپذیر» است، روش استشهادی در پیش می گیرد و هشت ویژگی «تجزیه ناپذیری» و «تحدیدناپذیری»، «واسطه ناپذیری» و «تعمیم ناپذیری» و «خلوناپذیری»، «اطلاق ناپذیری» و «تردید ناپذیری» و «بیان ناپذیری» را به این تجربه ها نسبت می دهد.
The present article by way of suggesting the term real for mystical
experiences instead of objective, elaborates on the basic
characteristics of such experiences. Eight such characteristics are
precisely discussed. using a vanety of texts, different examples for
each characteristic are presented.
خلاصه ماشینی:
"باری،جمعبندی نظریات عرفا و عرفانشناسان و به ویژه فیلسوفان و پژوهشگران نامبرده،ویژگیهای بنیادین تجربههای عرفانی را چنین به دست میدهد: 1-تجزیهناپذیری در جهانی که ورای این جهان است،ضد و نقیصی نیست و آنچه هست،یک حقیقت کلی واحد بسیط است که تکثری ندارد و ازاینرو تجزیه نمیپذیرد.
94 باری،غزالی در کیمیای سعادت تمثیل بسیار گوناگونی دربارهء ویژگی واسطه ناپذیری تجربههای عرفانی به دست میدهد که خواندنی است:«مثل دل چون حوضی است و مثل حواس پنج جوی آب است که در آن حوض میآید از بیرون؛اگر خواهی که آب صافی از قعر حوض برآید،تدبیر آن این بود که این آب،جمله از وی بیرون کنند و گل سیاه که اثر آن آب است،همه بیرون کنند و راه همه جویها ببندند تا نیز آب نیاید و قعر حوض کنند تا آب صافی از درون برآید و تا حوض از آب که از برون آمده است،مشغول باشد،ممکن نگردد که از درون وی آب برآید.
اکنون میگوییم یکی از دلایل اصلی تعمیمناپذیری تجربههای عرفانی نیاز این تجربهها به لوازم عرضی چندی است که نصیب هرکسی نیست و آنها بنابر استقصای عموم عرفا عبارتند:از مجاهدت و پیرو و توفیق؛«اول این کار به مجاهدت تعلق دارد و اختیار را به وی راه نیست؛ولیکن نه هرکه کارد، بدرود و نه هرکه رود،رسد و نه هرکه جوید،یابد،ولکن هرچه عزیزتر بود، شرط آن بیش بود و یافتن آن نادرتر بود و این،شریفترین درجات آدمی است در مقام معرفت و طلب کردن این بیمجاهدت و بیپیری پخته و راهرفته راست نیاید و چون این هردو باشد،تا توفیق مساعدت نکند و تا در ازل وی را بدین سعادت حکم نکرده باشند،به مراد نرسد35."