چکیده:
در حکمت متعالیه با تحلیل اصل علیت برمبنای اصالت و تشکیک وجود،این نکته روشن میشود که علیت و معلولیت مربوط به وجود بوده و ذاتی آنها است. معنای این تحلیل آن است که معلولیت و علیت عین ذات و هستی آنها است و معلول،حقیقتی جز وابستگی و ربط نسبت به علت خود ندارد.این دیدگاه موجب ایجاد تحول بنیادین در مباحث علیت نظیر ملاک نیازمندی معلول به علت،بقای نیاز معلول به علت،بطلان دور و تسلسل،مسألهی جعل،قاعدهی الواحد،ربط حادث به قدیم و فاعل بالتسخیر خواهد شد.وحدت شخصی وجود نیز از این طریق قابل اثبات میگردد.
In transcendental wisdom (Mulla Sadra's philosophy)، causality is discussed based on principality and analogical gradation of existence. So it will be an onotological relationship not a categorical one. It means that the existence of the effect is nothing but dependence to its cause.
This point of view produces foundational changes in issues such as: the criterion for need to cause and its continuance، impossibility of vicious circle and infinite regress، the principle of “one”، the relation between not-eternal and pre-eternal، agent-by-compulsion and personal unity.
خلاصه ماشینی:
"سؤال اساسی دیگری که در این موضع رخ مینماید و در پرتو وجود رابط پاسخ روشنی مییابد،این است که آیا صادر نخست و معلولهای بعد از آن در علیت خود نسبت به معالیلشان دارای استقلالاند یا اینکه تنها مجرای فیض الهی به شمار میروند؟ مطابق تحلیل معلول و رابط دانستن وجود آن،مؤثر و علت حقیقی،تنها واحد و بسیط از تمام جهات است؛اما علیت سایر موجودات مجازی است.
اینجا محل بروز اشکال است؛چرا که از نحوهی پیدایش امور حادث و متغیر از علل قدیم و ثابت پرسش میشود و سرانجام قاعدهی«الواحد»بر دشواری مسأله افزوده و این سؤال را تقویت میکند که چگونه حوادث متکثر به واحد مطلق استناد مییابند؟ صدر المتألهین در تقریر اشکال مینویسد:«اگر وجود هر متجددی مسبوق به متجدد دیگری باشد که علت آن تجدد است،سخن در علت تجدد علت آن و نیز علت علت آن از سر گرفته میشود و این امر یا منتهی به تسلسل یا دور و یا به تغیر در ذات اول منجر میگردد»(62،ج 3،ص:86).
مهمتر اینکه چگونه لزوم ذاتی میان دو نقیض یا دو ضد،قابل توجیه است؟ حال اگر دو چیز فرض شود که یکی ثابت و دیگری متجدد باشد،سؤال نخست دوباره بازگشت مینماید که چگونه تجدد لازمهی یک امر ثابت شده است؟ به دیگر سخن،چیزی که به جعل بسیط جعل میشود،امر وجودی و بسیط است؛زیرا ماهیت اعتباری است و وجود هم دارای مراتب است."