چکیده:
عین القضات همدانی در نامه شصت و پنجم از نامه های خود، در بحث از واجب و مستحب و حرام و ... می گوید: (... و بعضی -کارها- بود که نه واجب ضروری بود، اما کردنش به نسبت با مقصد او به از ناکردن بود، چون اشعار تازی بسیار یاد گرفتن، چه اگر اشعار یاد نگیرد، از نامه نوشتن به تازی باز نماند، اما آن به بود که یادگیرد تا مکتویات او موشح بود به اشعار عربی، و این قسم را در زبان شرح مستحب خوانند یا مندوب). قاضی همدانی خود به این مستحب عمل کرده، و نامه های او به تناسب حال و مقال، مشحون از اشعار زیبا و لطیف عربی است. نگارنده این سطور در این مقاله با بضاعت مزجاه خود به ترجمه و تعیین منابع و مستندات اشعار عربی نامه های عین القضات پرداخته و امیدوار است خوانندگان فاضل هر سهو و ذلتی که مشاهده کنند با عین رضا و نظر خطا پوش ملاحظه فرمایند و از تذکار دریغ ننمایند.
Ein-ol-Ghozat-e- Hamadani in his sixty fifth letter on the religious
issues ( Le. indispensable, recommended, and prohibited ) maintains:
“ung and some —acis- are not indispensable , yet, we are
recommended to do them. Take learning Arabic poems as an example; if
you do not manage to learn them, you’ll fail to write letters in Arabic.
Thus, it is advised to learn them so that you may use bilingual verses in
your writing. This is exactly a token of what is known as ‘recommended’
or ‘obligatory’ in religious discourse.
Hamadani , himself, has observed this ‘recommended act’. His letters
are full of Arabic verses; skillfully matching the context and mood of his
discourse. The author makes attempts to provide documents from those
Arabic letters. Probable fallacies are already acknowledged and the
feedback is appreciated.
خلاصه ماشینی:
"این بیت در دیوان کثیر عزه در قصیدهای به مطلع: {Sشجا أظعان غاضرة الغوادی#بغیر مشورة عرضا فؤادی6S} که در رثای یکی از دوستانش سروده،یادی از غاضره کرده و بیت را چنین آورده است: {Sلقد أسمعت لو نادیت حیا#و لکن لا حیاة لمن تنادی7S} ابن نباته بیت را همراه با بیت {Sو لو نار نفخت بها أضاءت#و لکن أنت تنفخ فی رمادS} آورده و اسناد بیتها را به عمرو بن معدیکرب داده است.
{Sإذا هبت ریاحک فاغتنمها#فإن لکل عاصفة سکوناS} ج 1 ص 57 این بیت در کتاب المنتخب من دیوان العرب،ج 3 ص 1659،در مقطوعهای سه بیتی که اسناد آن را به ابن هندو داده چنین آمده است: {Sإذا هبت ریاحک فاغتنمها#فعقبی کل خافقة سکون# فإن درت عشارک فاحتلبها#فما تدری الفصیل لمن یکون# و لا تغفل من الإحسان فیها#فما تدری السکون متی یکونS} این بیت در منابع مختلف ازجمله محاضرات الادباء ج 1 ص 74 نیز آمده است در هر حال هم مضمون این بیت فارسی است: {Sای که دستت میرسد کاری بکن#پیش از آن کز تو نیاید هیچ کارS} *** {Sو جدک لو شیء أتانا رسوله،#سواک،و لکن لم نجدلک مدفعاS} ج 1 ص 88 بیتی است از قصیده امرؤ القیس به مطلع {Sجزعت و لم أجزع من البین مجزعا#و عزیت قلبا بالکواعب مولعا22S} «[از هر چیزی]سخت بیتابی نمودم،اما از این فراق و دوری بیتابی نکردم و دل آزمند را به امید دختران نارپستان تسلی دادم."