چکیده:
نتایج تحقیق تجربی در سه شهر تهران، مشهد و یزد نشان می دهد. اولا احساس برابری سیاسی شهروندان در سه بعد توزیعی، قانونی و فرصتی، منفی و در بعد مشارکتی مثبت است و احساس برابری سیاسی در کل نیز منفی است ثانیا رابطه بالا و مثبتی بین احساس برابری سیاسی و عقیده به مشروعیت دولت وجود دارد. رابطه مذکور متضمن این معناست که پذیرش و تایید مشروعیت دولت. آنگاه تحقق پیدا می کند که حکومت و زمامداران آن به اصول برابری احترام بگذارند. نتایج تحلیل نشان می دهد. ترمیم مشروعیت دولت در ابعاد چهارگانه یعنی تعلق سیاسی، تعهد سیاسی، تایید حقانیت و نفع عمومی، به ترتیب مستلزم ترمیم و تقویت احساس برابری مشارکتی، برابری توزیعی، برابری فرصتی و برابری قانونی است.
The First aim of the article is to compare the epistemological bases of
sociology and social thoughts. Not being absolutist, in focusing on one aspect
and not considering the possibility of bilateral effects, one could recognize four
types of distinctions between epistemological bases of sociology and social
thoughts, among which the most distinctive one seems to be paradigm
differences. The article illustrates this issue by discussing the principle paradigm
assumptions of the two types of sociology and social thoughts.
The second purpose of the article is to raise and to develop a question about the
possibility of the enhancement of sociology. That is, in an era when
epistemological paradigms and their distinctions are discovered and known,
could it be possible to go beyond some framework mythelogies and to design the
scientific-rational knowledge of the future more creatively and selectionally?
Following this proposal seems to require a kind of self-confidence, that is more
evident m the sociology homeland, the West. Nevertheless, the potentialities and
capacities of Muslims’ knowledge may be more suitable for creating such an
innovation and synthesis. This idea is put down briefly at the end of the article in
order to open a view for the meta-sociology studies in the future.
Key word: Social Thought, Sociological
خلاصه ماشینی:
"مطالعات متعدد نیز نشان میدهد،«ارزیابیها و رفتارهای سیاسی،همچون رأی دادن،وفاداری به تصمیمات،قوانین و قواعدی که توسط نظام قانونی وضع گردیده،همگی تحتتأثیر قضاوت شهروندان در مورد منصفانه بودن فرایندهای سیاسی است» (Tyler,1987:45) هدف مقاله حاضر،که دادههای آن برگرفته از یک تحقیق پیمایشی در سه شهر تهران، مشهد و یزد است،این است که تا با نگاهی مسالهگرا،اولا تصویری از نتایج سنجش «احساس برابری سیاسی3»را در سه شهر مذکور را ارائه دهد.
Political commitment فرضیه اساسی فرضیه و ادعای محوری مقاله حاضر این است:«با بهبود احساس برابری سیاسی در ابعاد چهارگانه توزیعی،قانونی،فرصتی و مشارکتی،عقیده به مشروعیت سیاسی دولت در ابعاد چهارگانهه یعنی تعلق سیاسی،تعهد سیاسی،بارو به حقانیت قواعد و تایید نفع عمومی قواعد بهبود مییابد.
با کنترل روابط درونی زیرمجموعههای آنها، مورد محاسبه قرار میگیرد (Tacq,1997,326) (به تصویر صفحه مراجعه شود) بدینترتیب،رابطه علی دو مجموعه متغیر برابری سیاسی (x?) و مشروعیت سیاسی (y?) (فرضیه تحقیق)مطابق با الگوی مندرج در شکل 1 و با استفاده از روش تحلیل همبستگی متعارف تحلیل خواهد گردید.
دلالتهای عمده احساس برابری در جدول مذکور به شرح ذیل است: -ناچیز بودن نرخ اجتناب از پاسخ(کمتر از 2 درصد)در مورد همه گویههای برابری سیاسی،حاکی از این معناست که اولا نشانههای مثبت یا منفی برابری سیاسی کاملا در معرض فهم و تجربه عمومی قرار گرفته و ثانیا نگرانی ناشی از آشکارشدن عقیده سیاسی در اینباره،کاهش پیدا کرده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) تحلیل رابطه برابری و مشروعیت سیاسی فرضیه اساسی این است که«با بهبود احساس برابری سیاسی در ابعاد چهارگانه توزیعی، فرصتی،قانونی و مشارکتی،عقیده به مشروعیت دولت نیز در ابعاد چهارگانه آن،یعنی تعلق سیاسی،تعهد سیاسی،تأیید حقانیت قواعد قانونی و تصدیق نفع عمومی قواعد قانونی بهبود مییابد."