چکیده:
در این مقاله جریان شعر عرفانی به سه دوره حال، قال و احتیال تقسیم شدهاست، برای ورود به بحث اصلی که بررسی شعر عرفانی دوره قال است، اشاراتی اجمالی به دوره تکوین شعر عرفانی و دوره حال شده است و پس از آنکه با تکیه بر شعر و شخصیت صوفیانه سه شاعر برجسته عصر فترت یعنی شاه نعمت الله ولی، محمد شیرین مغربی و شاه قاسم انوار به طرح این پرسش پرداخته شده است که علت عدم ماندگاری این شعر چیست حال آنکه این جریان شعری در روزگار حیات شاعران خود، پر رونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است که علل عدم ماندگاری این جریان شعری برشمرده شود و به علل مقبولیت آن، در روزگار حیات هر شاعر اشارتی رود. در پایان برای عینیتر شدن موضوع، ده غزل از دیوان هر شاعر در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
This paper presents a detailed analysis of the development of mystic poetry through dividing its evolution into three eras. To this end، initially، the first era signifying the age of creation and growth of this trend is briefly examined . The paper، than، proceeds to discuss the second era with particular emphasis on the three prominent poets of that interval، Shah Nematollah Valli، Mohammad Shirin Maghrebi، and Shah Qasem Anvar.
More specifically، the stimulus behind this section of the paper is to pursue why this trend in mystic poetry faded away، despite its heydays when those poets lived. Finally، to be more objective، a corpus including ten lyric verses from each of the abovementioned poets is analyzed at linguistic، rhythmic، and rhrtorical levels.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله که گرانیگاه آن،دورۀ قال است،با تمرکز بر شعر و شخصیت سه شاعر برجستۀ این دوره،یعنی شاه نعمت الله ولی،شاه قاسم انوار و محمد شیرین مغربی برآنیم که پاسخی برای این دشواره بیابیم که چرا سرودههای این شاعران در روزگار حیات آنان و در دورۀ احتیال،سخت مورد اقبال مردم بوده است و شیفتگان و خواستاران بسیاری داشته؛ولی امروز از آنان«صدایی»بیش نیست،در جنب شعر دورۀ حال.
اینان چنان مقهور سنت شعری پیش از خود هستند،که هرگز نتوانستهاند خود را از قید سنت رها سازند؛لذا در همان بستر رایج و شناخته شده حرکت دارند و هرگز طغیانی نمیکنند تا مسیر و بستر جدید بگشایند،آنان از«دیالتیک وابستگی به سنت و گریز از سنت و گریز از سنت» (احمدی،ساختار و تأویل متن 461/2)بهره نگرفه تا بیرون شدی جدید در حوزۀ شعر بیابند،عموما این شاعران کاریکاتورهایی از تراژدیهای جریان شعر عرفانی به شمار میآیند به همین سبب چندان خلاقیت چشمگیری در شعرشان در حوزههای تخیل،زبان و موسیقی مشاهده نمیشود و در اغلب عناصر شعری تحت تأثیر شاعران پیش از خود هستند و از ابتکار و نوآوری در سه رکن شعر کلاسیک؛یعنی صورت و قالب،بان ادبی و رکن معنیداری خبری نیست؛12زیرا این شاعران به معنای گرد هم آمدن شماری نشانهها در یک ورق نیست،بل مبارزۀ جانانهای است که در آن نیروهای متکی به خویش برای یگانه شکل پیروزی؛یعنی قطعی بر فراموشی تلاش میکنند."