چکیده:
از ویژگی های برجسته سروده های حافظ، هندسه، هنجار، ساخت و پرداخت سنجیده و استواری است که کم تر می توان در آن دست برد و پاره ای از نغزکاری های آن را از دست نداد. یکی از زمینه های سامان پذیری این هندسه و هنجار بی هنباز، کوشش و کنکاش های هماره ای است که حافظ در کار بازنگری و دست کاری و به سازی سروده های خویش هزینه می کرده است. بازنگری ها و دست کاری هایی که بسیاری از نسخه بدل ها و دیگرنویسه های گوناگونی را که در نسخه ها و دست نوشته های دیوان او دیده می شود، از پی داشته است. از این روی ویراستاران دیوان او ناگزیر باید بکوشند بر پایه هنجارهایی پسندیده، دیگرنویسه هایی را که پی آمد این بازنگری ها و دست کاری ها می نمایند باز شناسند و در متن بیاورند. در این گفتار پس از بازنمایی این نکته ها با آوردن پاره ای از دیگرنویسه ها و نسخه بدل ها کوشیده ایم برخی از دست کاری های او در سروده های خویش را برای رسیدن به هندسه ای چنین سخته و سنجیده بازنماییم.
Geometry، norm، and exact and contemplated plot/form are considered as distinct features of Hafez's poems. The manipulation of these features will entail the loss of some grace. A part of these poems which can be improved is geometry and bihanbaz norm. That's the continuous attempts and deliberations made by Hafez to revise، manipulate and improve his own poems. The revisions and manipulations resulted in various versions and revised scripts all of which can be found in his Divan. Thus، those editing Hafez's Divan should necessarily recognize and include in the texts the versions derived from the revisions and manipulations on the basis of accepted norms.
In this article، first these developments will be presented by showing some revised scripts and versions. Then، an attempt will be made to delineate some of Hafez's manipulations in his poems for the purpose of accomplishing geometry of such exactness and contemplation.
خلاصه ماشینی:
"6 چرخ/دهر در بیت: {Sبازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه#زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد(149)S} دهر(خ،ن)پیشسرودهای مینماید که چندان رنگ و روی هنری ندارد و از همین روی حافظ در بازنگریهای سپسین چرخ را به جای آن نشانده است و با این جابهجایی پیوند ساختاری استوارتر و سنجیدهتری به سخن خویش داده است:زیرا چرخ-که با دهر هموزن و هممعنی است-هم در بافت موزیکی مصراع خوشتر مینشیند و هم در معنی دیگرش-مرغی شکاری-با باز و بیضه ایهام تناسب باریکی میسازد.
جاه/ماه در بیت: {Sعزیز مصر به رغم برادران غیور#ز قعر چاه برآمد به اوج جاه رسید(256)S} به اوج ماه(ق ،خ،س،ج)شیوا و زیباست،اما حافظ دیرپسند گویا با پیشچشم داشتن چیزهایی جای این پیشسروده را به اوج جاه داده است: یکی اینکه ماه یک بار در آغازۀ غزل قافیه شده و حافظ تکرار قافیه را خوش نمیداشته است؛10دیگر اینکه اوج جاه با قعر چاه همخوانی و قرینهسازی آوایی و معنایی زیباتری دارد و سوم آنچه من آن را همپاغازی(یکی بودن واج پایانی و آغازی دو واژۀ پیاپی)مینامم اوج و جاه که هرچند شاد برخی آن را سنگین و ستیزآوا و از گونۀ تنافر حروف بشمرند،حافظ را به این شیوه شیفتگی بوده است و در سرودههای خویش ترکیبهای همپاغازی چون:جام می،منزل لیلی،خاک کف،تخم محبت،دیر رندسوز،نرگس ساقی،منع عشق،یمن نظر،باز ظفر،پادشاه حسن،زبان ناطقه،طوق غبغب،حق قدیم، عهد درست،اسب باد،در رحمت،حریفان نفاق،زمام مراد و...
با این همه حافظ تا هندسۀ سخن خویش را بیشتر برکشد،در بازنگری پیشه را که هم با پرده همآغازی زیبایی دارد و هم در بافت موزیکی مصراع خوشتر مینشیند،به جای شیوه نشانده است."