خلاصه ماشینی:
و اینکه چه موادی در درس و برنامه پرورش وجود داشته و یا باید وجود داشته باشد،از لحاظ آزاد گردانیدن کودک در مرتبۀ دوم قرار میگرفت از توجه بارزش شخصی کودک این نتیجه را گرفتند که اصولا در تربیت کودک لااقل در دوران مدرسه غرض و هدفی نمیباید داشت و اگر غیر از این باشد منافی آزادی کودک خواهد بود.
کمکم این نظر پیدا شد که مسئله تربیت جدید چنانکه در اول میپنداشتند مسأله تغییر برنامه نیست بلکه مسأله تغییر این روش است-باین حقیقت نیز تسلیم شدند که اگر قرار باشد برنامۀ تعلمی با دقتنظر و سلیقه و تامل کافی تنظیم گردد و اگر برای پرورش شخصیت فرد رعایت برخی اصول لازم آید باز برای اجرای آن برنامه و رعایت آن اصول روش و طریقهای باید بدست آورند تا طبق آن روش و باقتضای هر سنوسالی معلومات لازم بکودک بیاموزند.
در تعلیم و تربیت نیز یک چنین وابستگی است که مورد نظر و تامل است،مدتها است که دیگر کودک،و مفاهیم منتزع از کودک را دیگر جداگانه و دور از هم تحقیق نمیکنند بلکه امروزه این هر دو معلوم را یکجا و بعنوان یک مفهوم مطالعه میکنند یعنی بجای تؤریهای تحلیلی قدیم،مفهوم تازه تحول عقل در دورههای مختلف زندگی مورد تامل و نظر میباشد-کودک بر اثر یکرشته عوامل خارجی که او را احاطه کرده است دائم در تغییر و تکامل است میان این عوامل مخصوصا در جامعههای متمدن عامل پرورش فکری از لحاظ تاثیری که در رشد کودک دارد مهمترین عامل میباشد و آنچه مسلم است و پیش همهکس خواه مربی یا غیر مربی روشن میباشد این است که مطالب تعلیمی را باید با هم بترتیبی که موافق با قواعد و اصول روانشناسی باشد منظم و مرتب سازند و در هر سنی مطلبی درخور آن بیاموزند.