خلاصه ماشینی:
شیخ طوسی در تفسیر آیه 28 سوره آلعمران ـ که در ابتدای مقاله ذکر کردیم ـ چنین میگوید: «حسن روایت کرده است که مسیلمه کذّاب دو تن از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را دستگیر کرد و به یکی از آن دو گفت آیا گواهی میدهی که محمد رسول خداست؟ گفت: آری، گفت آیا گواهی میدهی که من رسول خدایم؟ گفت: آری، دیگری را طلبید و گفت: آیا گواهی میدهی که محمد فرستاده خداست؟ گفت: آری، به او گفت: آیا شهادت میدهی که من فرستاده خدایم؟ گفت: من ناشنوایم ـ سه بار آن را تکرار کرد و هر سه بار تقیّه بود ـ او در ادعای ناشنوایی دروغ گفت، و مسیلمه او را گردن زد، آن (خبر به محمد صلیاللهعلیهوآله ) رسید، فرمودند: اما آن که کشته شد بر سر صدق و تقیّه جان داد و به دلیل فضیلتی که داشت مجازات شد، پس گوارایش باد، اما دیگری تقیّه کرده است رخصت پروردگار را پذیرفته و عقوبتی بر او نیست.
حسن گفته است: تقیّه برای انسان تا روز قیامت جایز است، اما اگر کشته شدن (دیگران) در کار باشد تقیّه جایز نیست، جابربن زید و مجاهد و ضحاک آیه شریفه را چنین خواندهاند: «الا ان تتقوا منهم تقیةً» گفته شده هر گاه مؤمن در میان کافران باشد، جانش در خطر باشد و قلبش به ایمان آرامش دارد میتواند به زبان با کافران موافقت و مدارا کند، تقیّه جز در صورت ترس از مرگ یا مثله شدن یا آزار و شکنجه طاقتفرسا، جایز نیست.
کسی که مجبور به کفر گردیده درست آن است که استوار و محکم باشد و کلمه کفر را بر زبان نیاورد، البته بنابر آنچه بیانش در سوره نحل9 میآید تقیّه برای وی جایز است، آنجا که قول خدای تعالی: (الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان)10 را چنین تفسیر کرده، گوید: بنا به گفته مفسّران این آیه شریفه درباره عماربن یاسر نازل شده است، زیرا عمار به پارهای از خواسته آنها نزدیک شد.