خلاصه ماشینی:
"ویلیام جونز پیشنهاد کرد که الکساندر دو (Alexander Dow) که به تازگی تاریخ فرشته دربارهء هندوستان را ترجمه کرده بود-برای این کار بهتر است.
در سال 1768 با کنت رویچکی Count) (Reviczki آشنا شد که در این ایام مشغول ترجمهء منتخبی از غزلیات حافظ به زبان لاتینی بود و در این مورد مکاتبهها داشتند و نظرات ویلیام جونز مورد استقبال نامبرده قرار گرفت.
2 همین استاد زبانشناسی مینویسد،البته رابطهء زبان سانسکریت با پارهای از زبانهای اروپایی قبل از سر ویلیام جونز هم مورد اشاره قرار گرفته بود ولی این اشارات جسته و گریخته بود.
آنچه سبب شد که نظر سر ویلیام جونز در مورد ریشهء مشترک زبانهای هندو و اروپایی بلافاصله بسیار مقبول افتد و جهان زبانشناسی آن را بپذیرد،تسلط او بر بیشتر زبانهای اروپایی و تبحر وی در زبان فارسی و سانسکریت میباشد.
لرد تین ماوث Lord) (Teignmouth در میان آثار باقیمانده از سر ویلیام جونز به نوشتهای برخورد که وی از هشت زبان نام میبرد که او آنها را به نحوی تطبیقی مطالعه کرده است،هشت زبان که مطالعهء آنها به کمال نرسیده بود ولی با کمک فرهنگ لغات برای او قابل فهم بوده است و دوازده زبان که تبحر وی در آنها چندان نبوده ولی برای او قابل درک بودهاند.
M. Hewitt) در این زمینه با اشاره به«نغمههای پارسی»- ترجمههای تحت اللفظی غزلیات حافظ،که در«مجموعهء اکسفورد نظم قرن هیجدهم» (Oxford Book of Eighteenth Century Verse) و نیز در کتاب«اشعار پارسی» پروفسور آربری به چاپ رسیده است-میگوید ظاهرا این آرزوی وی برآورده نشد و فقط فیتز جرالد-مترجم رباعیات خیام-آن را به گوش هوش گرفت ولی در قرن بعد ترجمههای منظوم اشعار ایرانی رواج بسیار یافت و در این مورد«نغمههای پارسی»و نیز ترجمهء شکوهمند پارهای از مثنوی توسط سر ویلیام جونز،به ویژه بخش«بشنو از نی..."