خلاصه ماشینی:
"به هر حال،فهرست مختصری از کارهای آغازین در این زمینه-با استفاده از بررسیهای پروفسور (*)شایان توجه است که سن فرانسیس زاویه( St. Francis Xavier )(1506-1552)مبلغ ژزوئیت که از طرف پادشاه پرتغال به گوا رفته بود،برای پیشرفت فعالیت تبلیغی خود ظاهرا دو کتاب«مسیح»و«داستان سان پدرو»را به فارسی نوشته بود و این کتاب در سال 1639 در لیدن به چاپ رسید.
پروفسور آربری معتقد بود که باتوجه به اینکه خیام در نزد فارسی زبانان تا آن تاریخ بیتشر بهعنوان حکیم و نابغهء ریاضی مشهور بوده است،و نیز باتوجه به اینکه فیتز جرالد هم خود در ردهء شعرای بسیار معروف نبوده است،راز موفقیت ترجمهء«رباعیات»را-به حدی که«اکنون جزو آثار کلاسیک زبان انگلیسی محسوب است»-باید در جایی دیگر جستجو کرد.
*پ-در ترجمهء رباعیات، شکل ظاهری چهار سطری رباعی حفظ شده و با روانی کلام و سادگی اندیشه برای یادگیری،و نقل قول،مناسب است در حالی که در ترجمهء غزلیات حافظ،هر غزل به چند «بند»چند سطری درآمده و یادگیری آن را مشکل نموده است؛ت-انتشار رباعیات،در اوج افسردگی و پژمردگی جامعهء ویکتوریایی،آتشی در نیزار خشک ادبی انگلیس-که قرنها در مرداب تقلید از اشعار یونانی و لاتینی باستانی فرومانده و پوسیده بود-بر افروخت و روانهای خسته شعرای انگلیس را بر انگیخت و سبک شعری گذشته را درهم فروریخت،و شادیهای حاصل از آن،نسیم فرحبخش آزادی اندیشه و تأمل در ارزشهای گذشته را به ارمغان به انگلستان آورد و همگان از شراب اندیشهء خمخانههای شرقی سرمست شدند، در حالی که«اشعار حافظ»در پایان همین عصر ویکتوریایی-که آن فضای راکد،مه آلود، افسردهء شعری را نغمهء«رباعیات»درهم کوبیده بود-به چاپ رسید و آن اثری را که میباید در ادب انگلیسی مینهاد،به وجود نیاورد.
در شمایل و حرکات پروفسور آربری،که نگارنده در زمان تحصیل در انگلستان در دههء 1960 چند بار او را دیدم این موضوع به روشنی به چشم میخورد؛3-با اینکه بیشتر خاورشناسان کار خود را با زبان عربی و ترکی آغاز میکردند،در مراحل بعدی همه به فارسی روی میآوردند و کارهای اصلی آنها در زمینهء ادب فارسی بود."