خلاصه ماشینی:
"اگر این«مهمانبازی»ها به عرصهء سیاسی و مالی دولت سرایت نمیکرد،اگر شاه، آنچنانکه علم در جلد پنجم به کرات نشان داده،ناچار نمیشد بارها به تقاص این «مهمانبازی»ها به دیگران حق سکوت بپردازد(ص 166،148 و 141)،اگر در سال 1335 شاه ناچار نشده بود در مقابل تهدید آیت الله بروجردی که«مهمانبازی»شاه در امریکا را افشاء خواهد کرد،حمله به بهائیان ایران را مجاز بدارد،11آنگاه قاعدة میبایست این«گردش»ها را بخشی از زندگی خصوصی شاه میدانستیم و از کنجکاوی در آنها احتراز میجستیم.
وقتی میبینیم آیت الله خوانساری از صدور اعلامیهای علیه مجاهدین خلق سرباز میزند،وقتی میبینیم در آن سالها هرروز تعداد مشتریان«نمازخانهها»در دانشگاهها فزونی میگرفت، وقتی میبینیم تعداد مساجد نوبنیاد هم رو به افزایش بود و دولت هم در این کار بیسهم نبود،و بالاخره وقتی به یاد میآوریم که درست در سالهایی که همهء نیروهای سیاسی میانهرو در ایران سرکوب شدند،روحانیون-به استثناء معدود طرفداران آیت الله خمینی که به زندان میافتادند-آزادانه به فعالیت خود ادامه میدادند و از حسینیهء ارشاد گرفته تا مسجد هر دهکوره و محله،همه جا به تربیت کادر،تقویت پایگاه اجتماعی خود و حتی جمع آوری کمک مالی سرگرم بودند،آنگاه دیگر نباید تعجب کرد که چرا و چطور وقتی رژیم شاه دچار بحران شد،دیگر نیرویی وفادار به قانون اساسی که بتواند به نجات شاه یا ایران بیاید در صحنه نمانده بود و شد آنچه شد و آن فرصت تاریخی نادر از کف ایران خارج شد."