چکیده:
کاوش و بحث در آفرینش آسمان و زمین و تعداد و شکل و رنگ و تأثیرپذیری آنها از یکدیگر با علم به دشواری آن از دیرباز تاکنون ادامه داشته است.در زمان ما-گرچه پیشرفتهای چشمگیر در علوم و افزایش توانایی استفاده از فنون و ابزارهای جدید صرفا به رازگشایی و پردهبرداری از برخی حجابهای تودرتوی این پدیدههای شگفت کمک کرده است-نباید این یافتههای جدید علمی و فرضیههای غیر قطعی تجربی را بر آیات قرآن و روایات معصومان تحمیل کرد.در این مقاله بر آنیم پس از طرح مسئله و با استفاده از آیات و روایات پاسخی برای این پرسشها بیاییم:دربارهء هفت آسمان چه دیدگاههایی هست؟آیا واژهء سماء و سماوات در قرآن به یک معناست؟مراد از آسمانهای هفتگانه در قرآن و در کلام امیر مؤمنان،حضرت علی(ع)،چیست؟آسمانهای هفتگانه در کتاب تمام نهج البلاغه2 چگونه نامگذاری شدهاند؟آسمانهای هفتگانه در کلام حضرت امیر از چه رنگی است؟ مفهوم آسمانهای هفتگانه(که از قرآن و روایات استنباط شده)چگونه بر نظریهء بعد چهارم منطبق میشود؟در پایان،با استفاده از مفاد آیات و روایات خواهیم گفت که آسمان جهان ما-که یکی از آسمانهای هفتگانه است-عبارت است از همهء ثوابت و سیارات.همهء آنچه تاکنون دیده شده و میبینیم همان آسمان اول است و شش آسمان دیگر عوالمی غیر از این کرات آسمانیاند.آسمانهای هفتگانه همه مخلوقات جسمانیاند،اگر چه از موادی لطیف باشند،زیرا وجودی مجرد از ماده و صورت مکان ندارد.
هریک از آسمانهای هفتگانه ملکوت دارد و،به موازات هفت آسمان،هفت ملکوت آسمان وجود دارد.رابطهء ملکوت آسمانها با آسمانها مثل رابطهء ظاهر و باطن است.فرود آمدن فرشتگان از آسمان و بالا رفتنشان در آن،فرود آمدن روزی از آسمان و باز نشدن درهای آسمان به روی کافران،و...،که در آیات و روایات آمده،همه مربوط به ملکوت آسمانهاست،نه آسمانهای جسمانی.
مفهوم آسمانهای هفتگانه در قرآن(به ویژه با عنایت به تبیین و تفسیر اهل بیت (علیهم السلام)از قرآن و با استفاده از نظریهء بعد چهارم و تطبیق آن بر تصور وجود و زندگی آدمی در فضایی چهاربعدی)ممکن است بیانگر ابعاد بالاتر در جهان هستی باشد.
به نظر میرسد این نظریه با استمداد از دستاوردهای جدید علمی و کاوشهای دقیق دانشمندان نجوم و دیگر صاحبنظران از دیگر نظریات پذیرفتنیتر باشد.
پس هرگز نباید مضمون آیات و روایات را فقط با یافتههای ناقص و فهم قاصر خویش تفسیر کنیم که مبادا اگر با برداشتهای ما همسو نبود،آنها را رد یا در حقیقت آن تردید کنیم.بشری که در مقایسه با همهء جهانی که تاکنون شناخته شده به مراتب کوچکتر از دانهای شن و ذرهء بسیار بسیار کوچکی در بیابانی پهناور است چگونه میتواند ادعا کند که تمام هفت آسمان و زمین را دیده و آنها را در نوردیده؟!
خلاصه ماشینی:
پس از طرح مسئله،به این پرسشها و پاسخ آنها میپردازیم: دیدگاهها دربارهء هفت آسمان چیست؟ آیا واژهء سماء و سماوات در قرآن کریم به یک معناست؟ مراد از آسمانهای هفتگانه در قرآن مجید چیست؟ مراد از آسمانهای هفتگانه در کلام امیر مؤمنان و روایات دیگر امامان(علیهم السّلام) چیست؟ نامگذاری آسمانهای هفتگانه در تمام نهج البلاغه چگونه است؟ آسمانهای هفتگانه در کلام امیر از چه رنگی است؟ 1.
پیروان نظریهء اول بر این باورند که این آیات حاکی است که مراد از سماوات چیزی جز همان سماء معهود و مشهود نیست و هیچ دلیلی وجود ندارد که در این آیات از سماء و سماوات دو مراد متمایز منظور باشد،به ویژه آنکه هردو با«ال»تعریف آمدهاند و به آنچه معهود عرب عصر نزول بوده است محدود میشود و آنان نیز آسمانی جز همین آسمان مشهود را نمیشناختند(نکونام،همان،ص 127 به بعد).
برخی نیز گفتهاند اگر بخواهیم این آیات را در بستر تاریخی آنها معنا کنیم،باید بگوییم مراد از هفت آسمان به ترتیب آسمانهای ماه،عطارد، زهره،خورشید،مریخ،مشتری و زحل است که قدما با درک ظاهری و چشم غیر مسلح خود شناخته بودند بر این اساس،آسمان اول همان آسمانی خواهد بود که ماه در آن سیر میکند(نکونام،همان،ص 137 به بعد).
برخی هم استدلال کردهاند که اگر مراد از سماوات آسمانهایی غیر از همین آسمان مشهود بود،اقتضا داشت در قرآن شرحی دربارهء آنها میآمد تا مخاطبان قرآن با آن آسمانها هم آشنایی پیدا میکردند؛حال آنکه چنین نیست و در هیچ آیهای از قرآن توضیحی،حتی به اجمال،دربارهء آسمانهای دیگر نیامده است،بلکه آمده است که به آسمانهای هفتگانه نظر کنید(ملک،آیهء 3)و ماه و خورشید در آسمانهای هفتگانه قرار دارد(نوح،آیات 15 و 16).