چکیده:
جغرافیا در اغلب کشورهای جهان،بخشی از کل محتوای دوران آموزشی به شمار میرود.این علم،به پیوستگی و ارتباط متقابل انسان و پدیدههای طبیعی اشاره دارد و به افراد کمک میکند،این بعد نظاممند از زندگی انسان را کشف کنند.
پژوهش حاضر،به روش تحلیلی و با هدف آشنایی با نگرشها و دیدگاههای دانشآموزان دورهی پیشدانشگاهی شهرستان اردستان در درس جغرافیا انجام دشه است. جامعهی آماری موردنظر،161 نفر دانشآموزان دختر و پسر بودند که در سال تحصیلی 86-1385 در دورههای روزانه و شبانه تحصیل میکردند.
حجم نمونه شامل،57 نفر،یعنی 35 درصد جامعهی آماری بود که بهطور تصادفی و به نسبت مساوی از هردو جنس انتخاب شدند.
روش آماری مورد استافده نیز روش درصد فراوانی بوده است.
از نتایج این پژوهش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.علاقهمندی نسبتا زیاد دانشآموزان به درس جغرافیا.
2.مشارکتجویی دانشاموزان در بحثهای کلاسی و فعالیتهای مربوط به درس جغرافیا.
3.اعتقاد دانشآموزان به تأثیر بسیار زیاد خوش اخلاقی دبیران جغرافیا در افزایش علاقهمندی آنان به این درس.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که آگاهی از نظرات فراگیران دربارهی علم جغرافیا،باعث طراحی برنامههای منسجم میشود و به علاوه،از طریق این آگاهی میتوذان دید واقعبینانهی داوطلبان را نسبت به انتخاب رشتهی جغرافیا و ادامهی تحصیل در آن تقویت کرد،پژوهش حاضر، در پی کشف نگرش دانشآموزان به درس جغرافیا در مراکز پیشدانشگاهی شهرستان اردستان است.
در مورد میزان علاقهمندی حجم نمونه به ادامهی تحصیل در رشتهی جغرافیا که میتواند حاکی از علاقهی گروه آزمودنی به این درس باشد،اکثریت(28 درصد)با کسانی بود که این علاقهمندی را متوسط دانسته بودند و 23 درصد آن را زیاد،19 درصد کم،14 درصد بسیار کم،و 18 درصد خیلی زیاد اعلام کرده بودند.
آیا باتوجه به بیانات شما که فرمودید،خودتان برای مشاهدهی عینی روی زمین میرفتید، حتی از سالها قبل از اینکه بهعنوان هیئت علمی دانشگاه تهران مشغول کار شوید،کار روی زمین را آغاز کرده بودید،میتوانیم ادعا کنیم که ما انتقال دهندهی صرف علم نبوده و نیستیم،بلکه در جغرافیا میتوانیم تولیدکنندهی علم هم باشیم؟ متأسفانه وقتی هم جستوجو میکنیم،میبینیم جغرافیدانان ایران در دنیا شناخته شده نیستند و با وجود زمات زیادی که کشیدهاند،به نظر میرسد که نتوانستهاند در معرفی خودشان موفق باشند.
آیا به نظر نمیرسد که استادان-حال نمیگوییم که جزو وظایفشان باشد-باید بیشتر با کارهای اجرایی آشنا شوند تا ببینند،وقتی نظریات علمیشان با مسائل اجرایی پیوندمیخورد و میخواهد اجرا شود و در چرخهی اداری قرارگیرد،چه مشکلاتی پیش میآید و تئوریها را جگونه میشود صیقل داد و در زمینههای اجرایی از آنها به خوبی استفاده کرد؟چون همانطور که اشاره کردید،مدیران در چرخهی ویژهای برای خود فکر میکنند و اساس علمی را مدنظر قرار میدهند."