چکیده:
هجران بن مایهء اصلی ادب غنایی است و توصیف لحظههای فراق و داغ، تصویرگری اشک و آه حاصل از این جدایی،از جلوههای پرجاذبهء ادب فارسی شمرده میشود.بهطورکلی در ادب غنایی مضمون هجران به دو بخش وداعیهها و فراقنامهها-اعم از کوتاه و بلند-قابل تقسیمبندی است که اغلب به سه شکل عمده در اشعار،نمود پیدا میکند:گله از هجران،ستایش هجران و توصیف دوران محنتبار هجران که هر کدام مصداقهای متفاوتی دارند:یار، دیار،خانواده،دوستان و...در این پژوهش،نمودهای گوناگون سوز هجران در دو بخش وداعیهها و فراقنامهها در سبک عراقی و در قالبهای مختلف شعری -اعم از قصیده،مثنوی،غزل،قطعه و...مورد تحلیل موضوعی و محتوایی قرار میگیرند.
خلاصه ماشینی:
"که سرگذشت عاشق و معشوق و فراق و وصال آنها را روایت میکند و شاعر نام منظومهء خود را
نامه معشوق به خود میآید و متوجه میشود که عاشق دلسوخته،ثابت قدم و وفادار است اما
این نامه اگرچه عاشق را تحقیر میکند اما درعینحال به نوعی امید وصل را نیز در خود
گله از سوز هجران در این نامه به خوبی مشهود است:بود اول آن خجسته پرگار نام ملکی ه نیستش یار...
میکند زیرا هرجا سخن از عشق است ناگزیر فراق و اشتیاق وصال نیز به چشم میخورد،گویی عشق و هجران دو یار قرین هستند.
داشته است ولی مقدمهء قصاید سبک عراقی نیز در کنار قالب غزل توصیف بار هجران را بر دوش
چشم اشکبار عاشق هجران دیده به دوات سرخ و هجران به طومار تشبیه شده است:مگر ز خطه کرمان صبا برد به عراق فراق نامه عشاق مجلس مشتاق
غزل از جمله قالبهایی است که بار بیان سوز هجران و گهگاه وداع را
چشم میخورد نظیر دو نمونهء ذیل که به مطلع آنها اشاره شده است:بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع باران...
لطیف سر میدهد و این امر در فرهنگ عرب به خوشیمنی منسوب بوده است پس او نیز به فال نیک میگیرد و برای میسر شدن دیدار دلدار خود در همین روز نذر میکند.
به حج و ادا کردن نذر خود وداع میکند که جدایی با گریه و سوز و گداز طرفین همراه است:...
(خاقانی،1317:665)این یمین فریومدیدر قطعهء پایانی از وداع دوستان خویش در راه سفر سخن گفته است و"