چکیده:
شرایط کنونی جهان، وحدت فرهنگها و جوامع انسانی و ایجاد پیوند میان تمدنهای
گوناگون را میطلبد و نیاز مبرمی به یافتن زبان مشترک(زبان فطرت)برای تفاهم میان
فرهنگهای گوناگون احساس میشود.تحقیق حاضر با اعتقاد به این که با بررسی و مقایسه
ادبیات جهان، بخصوص ادبیات عرفانی میتوان به این زبان مشترک دست یافت، کار خود را
آغاز نمود.«باز گشت به اصل»به عنوان مضمون مورد تحقیق انتخاب شد و بررسی این مضمون
در آثار مولوی به زبان فارسی، ابن عربی به زبان عربی، امرسون (nosremE) و
بلیک (ekalB) از آمریکا و بریتانیا به زبان انگلیسی، وینیی (yngiV) به
زبان فرانسوی، و نار کاتسی (istakeraN) به زبان ارمنی انجام گردید.مراحل«باز
گشت به اصل یا رجعت»از قبیل اصل و منشأ انسان، جدایی از اصل
و هجران، عشق، اشتیاق به بازگشت، سیر درون و چگونگی سیر و سلوک روحانی و طی
مراحل تکامل، توبه، صبر، شکر، گردش در قوس نزول و صعود و درک وحدت وجود و مرحله فنا
و وصل به حق تعالی و بقای بعد از فنا، دقیقأ بررسی گردید.سپس در یک بررسی تطبیقی
آثار این افراد مقایسه و مشاهده شد که این شاعران با وجود تفاوتهای
فرهنگی-مذهبی-زبانی به علت تفکر آزمان گرایانه مشابهتهای حیرتانگیز دارند که
نشانگر پیوند عمیق فکری و فلسفی ایشان است و به نظر میرسد که این اندیشمندان به
رغم ظهورشان در قرون و سرزمینهای متفاوت، از طریق تفکر تعالی گرایانه عرفانی باهم
پیوند مییابند و همدل میشوند؛تفکری که بیگانگی ظاهری آنان را تحت الشعاع قرار
میدهد.بدیهی است تفاوتها نیز بررسی شد. .
خلاصه ماشینی:
"بازگشت به اصل در ادبیات فارسیشعرای عارف فارسی زبان نیز مسأله«بارگشت به اصل»، که شامل مراحل اصل و مشأ انسان، جدایی از اصل، و وصل مجدد است، را به زیباترین وجه در اشعار خود به نمایش گذاشتهاند که از آن جمله است:چون آدم از بهشت فرو اوفتادهامبازم به سوی روضه رضوان که نیبردبی روی دوست مجلس مارا فروغ نیستپیغام ما بدان مه تابان که میبرد(11/ص 62)***تا کی اندر انجمن دعوی ز هجر و وصل یارنیست شو در راه تا هم وصل و هم هجران بود(16/ص 13)***ای روح!در این عالم غربت چونی؟بی آن همه پایگاه و رتبت چونیسلطان جهان قدس بودی، اکنوندر صحبت نفس شوم صحبت چونی؟(20/ص 236)***طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراقکه در این دامگه حادثه چون افتادممن ملک بودم و فردوس برین جایم بودآدم آورد درین دیر خراب آبادم(10/ص 68)***ای بلبل جان چونی اندر قفس تنهاتا چند در این تنها مانی تو تنها(29/68)***ای بلبل خوش الحان ز آن گلشن و آن بستانچون بود که افتادی ناگاه به گلخانها(29/ص 75)شاعران ایرانی دل آشنا به رموز عرفانی هر کدام بهگونهای در خصوص با این گونه مضامین اشعار زیبایی سرودهاند که ذکر تمامی آنها در این محدوده میسر نیست و مشهورترینابیات در خصوص با مضمون«بازگشت به اصل»در ابیات آغازین«منثوی معنوی»مولوی به شرح زیر آمده است:بشنو این نی چون حکایت میکندو ز جدایها حکایت میکندکز نیستان تا مرا ببریدهانددر نفیرم مرد و زن نالیدهاندسینه خواهم شرحه از فراقتا بگویم شرح درد اشتیاقهرکسی کو دور ماند از اصل خویشباز جوید روزگار وصل خویش(30/دفتر اول، ابیات 4-1)مقایسه نظرگاههای شش جهره عرفانی در ادبیات پنچ زبان زنده جهاناز آنجا که در یک مقایسه جزه به جزه بهتر میتوان به ریزه کاریهای باورها و نظریات شعرا دست یافت، در این بخش ابتدا افغاننامه نارکاتسی و مثنویط مولوی، که یکی مسیحی است و دیگری مسلمان و سپس وینی که یک شاعر رمانتیک است، با مولوی مسلمان، و آنگاه دیدگاههای مسیحیت و رمانتیک و در مرحله نهائی، عرفان اسلامی و عرفان غیر اسلامی یا به عبارت دیگر عرفان غرب با عرفاشن مقایسه خواهند شد."