چکیده:
پژوهش حاضر در پی بنیانهای نوگرایی در نگارگری ایران دوران تیموری تا پایان قاجار با این پرسش مواجه است که از هنرمندان هر دوره تا چه حد در تحولات نقاشی زمان خود مؤثر بودهاند و تأثیر شرایط سیاسی،مذهبی، فرهنگی و اجتماعی غالب بر آن ادوار است.فرضیات حاکی از آن بود که از سویی وجود محدودیتها در تحولات و نحوهی خلق اثر توسط هنرمند بیتأثیر نبوده و از طرف دیگر حکام هر دوره به اشاعهی سلیقهی فردی خویش پرداخته و باعث ترویج،مهجور یا منسوخ گردیدن هنری خاص شدهاند.نکتهی دیگر تقابل نگارگری ایرانی با فرهنگهای بیگانه و ناهمگون معاصر با خود بوده که برخی از ویژگیهایش را از آنها گرفته است.
خلاصه ماشینی:
نکتهی دیگر آنکه در تمام هنرهای آسیا، این قاعدهی مشترک وجود دارد و اینکه در نگارگری ایران فرض آن است که تماشاگر اثر از ارتفاعی خاص به صحنه مینگرد،بنابراین پیکرهها برابر یکدیگر قرار نمیگیرند و ازاینرو بیننده،به آسانی تمامی صحنه را دریافت میکند (که مسألهی عدم رعایت قوانین مناظر مرایا و نیز به این امر کمک میکند).
پژوهش حاضر بر آن است که هنر نگارگری را در هریک از ادوار تیموری،صفوی،افشار،زند و قاجاریه و تحولات نگارگری در این ادوار، را بررسی و به ریشهها و عوامل و هنرمندان نوگرا و تجدد طلب در هر دوره پرداخته و با تغییراتی که در این نو شدنها مؤثر بودهاند،به اختصار آشنا شد: -در فاصلهی بین دورهی حکمرانی آخرین شاه ساسانی و نخستین پادشاه صفوی،هنرمندان ناگزیر بودهاند،برای کسب حمایت،متناسب با وضع اربابان خود از درباری به دربار دیگر بروند،که شاید تا حدی علت بروز مشکلاتی باشد که بر سر راه ردیابی و پیدایش یک«سنت ملی»در کشورمان قرار داشته است.
در دورهی«شاهرخ»روابط محکمی بین ایران و چین به وجود آمد و سبک نقاشی چینی کشورمان را تحت تأثیر قرار داد،اما هوشمندی نگارگران ایرانی به گونهای بود که تنها عناصر موافق با کار خود را از آن وام گرفتند.
نکتهی بسیار جالب دربارهی مکتب شیراز آنکه این مکتب در میان کلیهی مکاتب و دورههای نقاشی ایران خصوصیات ایرانی خود را به بهترین وجه حفظ کرده است.
دیگر آنکه کمکم نقاشانی چون محمد زمان ابتکار عمل را به دست گرفته(نیمه دوم سده 11 هـ)و طبیعتگرایی اروپایی را رواج دادند که با وقفهای کوتاه دوباره کمال الملک دست کم تا چندین دهه از این لحاظ نقاشی ایران را تحت تأثیر خود قرار داد.