خلاصه ماشینی:
اما آنچه اساسا تازه بود،اندیشهی گردآوردن این دو عنصر در درون یک فضای داخلی بود؛ زیرا در معابد یونان و روم،همواره مقصوره فقط جای روحانیان بود و همانگونه که گفته شده است در پشت محراب جای داشتند.
در ادامه و با توجیه پلانهای مقبره و مقبره-معبد،با تعمیم نظر خود،بناهای مصری را ترکیبی از چهار نیت میداند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) حیاط هب-سد و هرم روسر-سقّره واحهی محصور -حجم ماندگار و کلان سنگی -نظم راست گوشه معبر یا محور(ص 01،س 7) اما،همهی سخن نوربرگ-شولتز،اعلام این مختصات نیست، بلکه او در جستوجوی معنا(معناها)یی است که از آنها مراد خود از این بررسی را بیان دارد:همهی اینها به صورت نمادین در معماری مصر مطرح شدهاند و باهم تصویری قانعکننده از جهان مصری عرضه میکنند(ص 01،س 9).
این سخن در پرداختن شولتز به بنای تئاتر اندکی تعدیل و نیروهای طبیعت نیز با وجوه انسانی بخشی از معنای معماری یونانی را دربرمیگیرد:تماشاگران از همان جایگاه خدو،نه تنها در اجرای نمایش مشارکت میکردند،بلکه منظر پیرلامون را نظاره میکردند و برای تأیید ادعای خود مجددا با استناد به اسکالی میگوید:کل جهان مشهود متشکل از آدمیان و طبیعت در نظمی واحد و آرام گرد میآمد (ص 75،س 6-7).
سؤال اساسی شاید این باشد که آیا در آمفی تئاترها و اگوارهای یونانی این نحوه تلقی از فضا دیده نمیشود/و اعلام یک ویژگی برای معماری رومی مبالغهآمیز و گونهتی مصادره معنی به نفع خود تلقی نمیگردد/مؤلف در نهایت اعتراف میکند که:رومیان شیوههای کلاسیک را برگرفتند،اما آن را به نحوی اساسا متفاوت به کار بردند(ص 59،س 31).