چکیده:
در ایران دورهی اسلامی،همواره تأثیر آرای عرفا و حکمای اسلامی بر آثار هنری قابل تشخیص و شناسایی است.ازاینرو،ابتدا در این نوشتار آرای ابن عربی و مولوی دربارهی وحدت وجود و تأثیر آن در ساحت معماری مورد توجه قرار گرفته و سپس به عنصر نور به عنوان نمادی از وجود خداوند که در معماری اسلامی همواره حضوری ذاتی دارد،پرداخته شده است. بخش بعدی مقاله به آرای حکمای اسلامی دربارهی نور و رنگ و تأثیر شگفتی که این آرا در حوزهی نگارگری و معماری از خود به جا گذاشتهاند، اشاره میکند و ارتباط حالات روحی عارف با نورهای زنگی را مورد تحلیل قرار میدهد.در انتهای نیز به نقش نور و رنگ در نگارگری ایرانی که همواره جایگاه تجلی فرهنگ ایرانی اسلامی بوده است،پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
نور و رنگ در نگارگری ایرانی و معماری اسلامی سید رحیم خوش نظر* استاد محمد علی رجبی** چکیده: در ایران دورهی اسلامی،همواره تأثیر آرای عرفا و حکمای اسلامی بر آثار هنری قابل تشخیص و شناسایی است.
ازاینرو،ابتدا در این نوشتار آرای ابن عربی و مولوی دربارهی وحدت وجود و تأثیر آن در ساحت معماری مورد توجه قرار گرفته و سپس به عنصر نور به عنوان نمادی از وجود خداوند که در معماری اسلامی همواره حضوری ذاتی دارد،پرداخته شده است.
بخش بعدی مقاله به آرای حکمای اسلامی دربارهی نور و رنگ و تأثیر شگفتی که این آرا در حوزهی نگارگری و معماری از خود به جا گذاشتهاند، اشاره میکند و ارتباط حالات روحی عارف با نورهای زنگی را مورد تحلیل قرار میدهد.
در دورهی اسلامی نیز حکمتی که سهروردی در جهان اسلام بنیاد نهاد مبتنی بر نور بود که سرانجام حکمت نوری او در آرای نجم الدین کبری،نجم رازی و علاء الدوله سمنانی به دیدگاه ویژهای در مورد پدیدهی نور و تألیف آن با رنگ انجامید.
اندیشهی وحدت وجود در مثنوی نیز قابل تأمل است: منبسط بودیم و یک جوهر همه بیسرو بیپا بدیم آن سر همه یک گهر بودیم همچون آفتاب بیگره بودیم و صافی هنچو آب چون به صورت آمد آن نور سره شد عدد چون سایههای کنگره کنگره ویران کنید از منجنیق تا رود فرق از میان این فریق (مولوی،4831،ص 43) (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر 2 انقروی،شارح بزرگ مثنوی،در تفسیر بین اوّل مینویسد:«مشایخ صوفیه فیضی را که از ذات بیچون حضرت حق تعالی به اعیان ثابته می رسد فیض اقدس میگویند که یک نور واحد منبسط است.