چکیده:
این نوشتار،نگاهی به ماهیت و حقیقت نقد هنر نزد پیشینیان بهویژه نویسندگان سدهء درهم است.از آنجا که گذشتگان ما به دو روش مستقیم(در رسالات اختصاصی نقد)و غیرمستقیم(در کتابهای تاریخ هنر،تذکرههای،دیباچهها و کتابهای تخصصی هنری مانند رسالههای فنی خوشنویسی و نقاشی)به مسئلهء نقد پرداخت و آثار ارزشمندی پدید آوردهاند نگارنده در این مجال کوشیده است.راهی به جهان نقد گذشتگان و شناسایی روشها و نگرشها بگشاید و به توضیح،تفسیر،تجزیه و تحلیل نمونهها بپردازند.در این رهگذر کتابهایی چون گلستان هنر،دیباچهء شمس الدین محمد وصفی و دیباچهء میرامد مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار،نگاهی به ماهیت و حقیقت نقد هنر نزد پیشینیان
پرداخت و آثار ارزشمندی پدید آوردهاند نگارنده در این مجال کوشیده است.
محمد وصفی و دیباچهء میرامد مورد بررسی قرار گرفته است.
ساختارشکنانه و گاهی نیز نیست انگارانه3نبوده است.
این بررسی نشان میدهد که در اینگونه آثار دیدگاه
پرسش این است که چگونه ممکن است
امروزی برای شناسایی آثار گذشتگان و کشف دقایق
هم از نظر نگارندهء این نوشتار،از چند منظر میتواند در
این است که فرادهش گذشته نه تنها فراگردی
از این روی،بررسی آثار گذشتگان میتواند با طرح
و شناسایی آثار پیشینیان است.
شیخ محمد باز میگردد و بر این نکته تأکید میکند
نوعی بررسی و نقد تطبیقی را مورد توجه قرار میدهد
هم منظورش این است که
این شیوهء تقسیمبندی در دیگر منابع نیز آمده است.
در گلستان هنر چنین آمده است:«سابقا مذکور شد که
قلم است که کلام را مینگارد،یا واسطهء بیان و نگارش
میدهد و با نوعی روش مقایسهای در چند سطر و بسیار
این اثر هنری امکانپذیر دانسته است.
نوشتار در حقیقت خود نوعی روش ابداعی تلقی میشود
متمایز است و نویسندهء کتاب هم بدان توجه دارد.
سپس با دقت نظر و بسیار مجمل از روش منحصر به
نکتهای است که در نقد و نگارش گذشتگان دیده میشود.
مطالبی آمده است که ما با اشاره بدان بحث خود را در
کوشیده است تا نخست به اهمیت کار نقاشان نیز بپردازد
خود اثر سخن بگوید که در نوع خود بسیار جالب است.
از این نمیتوان به دقایق نقد گذشتگان پرداخت،زیرا
نگارندهء این نوشتار مورد شناسایی قرار گرفت."