چکیده:
نوشتار پیش روی، با هدف بیان ساز و کارهای تأمین بهداشت روانی در دین به نگارش در آمده است. بدین منظور، نخست گذاری گذرا
بر چیستی بهداشت روانی در مکتبهای گوناگون روانشناسی و نیز در اسلام دارد؛ آنگاه به مؤلفههایی از بهداشت روان میپردازد که
پژوهشگران غربی نیز بدانها اذعان دارند و سپس نقش دین را در تحقق آنها بررسی میکند. در این نوشتار، مفهوم بهداشت روانی، با
مروری بر تعریفهای اندیشمندان مختلف مانند گلدشتاین، جاهودا، ونتیز، آلپورت، چاهن و مکتبهای گوناگون زیستینگری،
روانتحلیلگری، رفتارگرایی و انسانگرایی ارزیابی میشود و آن گاه ساز و کار دین در تحقق مؤلفههای آن (پرستش و تجربههای
معنوی و . . . ) بیان میگردد.
خلاصه ماشینی:
"مزلو مانند دیگر انسانگرایان، مفاهیم مبهمی را در تبیین بهداشت روانی ذکر میکند که تعیین مصداق دقیق آن در گرو شناخت کامل جنبههای وجودی و کمال شایسته انسان است؛ تعادل میان ذهن و روان و رفتار، رشد مطلوب، ارضای نیازهای اساسی و خودشکوفایی از این گونه شناختهاست.
همچنین معنای سخن این نیست که مؤلفههای یاد شده برای سلامت روان، تنها از طریق اسلام حاصل میشود، بلکه دیگر ادیان نیز چنین نقشی دارند، ولی پایبندی صادقانه به اسلام در اندیشه و عمل، بهداشت روان را به طور کاملتری به ارمغان میآورد.
وجه مشترک میان دیدگاه بسیاری از روانشناسان و بیان آموزههای دینی در باب تجربههای عرفانی، نوعی توجه به موضوعهای روحانی و شهودی ورای دنیای محسوس به حس ظاهری است، ولی به نظر میرسد رسیدن به این مؤلفه بهداشت روان، در پرتو ادیان الهی بهویژه اسلام، بر آموزشهای غیر دینی آن ترجیح دارد؛ زیرا:1.
آموزههای اسلام، بعد عاطفی آدمی را در روابط با دیگران تقویت میکند؛ زیرا بخشی از عشق دینی فرد را به سوی مؤمنان معطوف میدارد و بدین وسیله، عوامل دوست داشتن آنان را فراهم میسازد و بذر آن را در جایجای زندگی مینشاند و آبیاری میکند.
همچنین به اندیشهورزی که جزئی جداییناپذیر و ویژگی ممتاز انسان است، ارزش کافی داده شود؛ زیرا هرچند اگر آدمی در سایه دین و ارتباط با خدا، زندگی را معنادار نکند، بهداشت روانیاش آسیب میبیند، ولی اگر مذهبی را هم بپذیرد که غیر منطقی جلوه کند، باز به تعارض درونی درمیغلتد؛ چنانکه مطالعه زندگی تازهمسلمانان نشان میدهد بسیاری از آنان به دلیل اشباع نشدن منطقی از آموزههای خرافی مسیحیت، از آن دست کشیدهاند و به دلیل اقناععقلی به اسلام روی آوردهاند."