چکیده:
این مقاله در چهار بخش تنظیم شده است:الف)تعیین موضوع مابعد الطبیعه،ب)تعریف موضوع مابعد الطبیعه، ج)اثبات موضوعیت موجود بما هو موجود و نیز اثبات موضوعیت موجود مفارق،د)اثبات وجود موضوع مابعد الطبیعه. نویسنده در بخش اول کوشیده است که آرای ابن سینا را در خصوص تعیین موضوع فلسفهء اولی تشریح و تحلیل کند.ابن سینا بیان میکند که موضوع مابعد الطبیعه نه خدا است و نه علل چهارگانهء نهایی اشیاء،بلکه «موجود از آن حیث که موجود است»،موضوع مابعد الطبیعه است و خدا و علل چهارگانه از مسائل مابعد الطبیعهاند.ابن سینا،در عین حال،بیان میکند که موضوع مابعد الطبیعه«موجودات مفارق»اند و کوشیده است با شمردن اقسام مسائل مابعد الطبیعه نشان دهد که موضوع همهء آنها مجرد از ماده هستند.نویسنده در نقد این نظر ابن سینا اظهار کرده است که«موجود بما هو موجود» و موجود مفارق»نه معنای واحد دارند و نه مصداق واحد و لذا این دو نمیتوانند موضوع علم را واحد باشند.گذشته از این،مسائل فعلی مابعد الطبیعه نه تماما دربارهء«موجود بما هو موجود»است و نه«موجود مفارق»و لذا مشکل بصورت مضاعفی در میآید.نویسنده در ادامه،مدافعات پارهای از شارحان فلسفهء ابن سینا را نقل و نقد کرده است. در بخش دوم بیان شده است که موضوع مابعد الطبیعه بنا به مشهور،موجود بما هو موجود است و موجود از مفاهیم بدیهی است و نمیتوان آن را تعریف کرد،چون 2Lتعرف باید اجلی و اعرف از معرف باشد و حال آنکه چیزی روشنتر از مفهوم موجود نیست. بخش سوم به دو قسمت تقسیم شده است.قسمت نخست به دلایل اثبات موضوعیت موجود بما هو موجود و نقد آن دلایل اختصاص یافته است و در قسمت دوم به دلایل اثبات موضوعیت«موجود مفارق»و نقد آن پرداخته شده است.در بخش چهارم نیز این معنا بیان شده است که تصدیق به وجود موضوع مابعد الطبیعه،یعنی موجود،امری بدیهی است،همانطورکه تصور آن،یعنی مفهوم«موجود»تصوری بدیهی است.لذا این اصل که «واقعیتی هست»یکی از اصول متعارف مابعد الطبیعه است و تصدیق آن نه اثباتپذیر است و نه انکاپذیر، یعنی نمیتوان دلیلی بر صدق یا کذب آن اقامه کرد،زیرا اقامهء دلیل مستلزم قبول پیشین همین اصل است.
خلاصه ماشینی:
"(81)-استاد جوادی آملی در دفاع از این نظر که تمام مباحث مطرح در بخشهای چندگانهء آثار حکمی،همه اجزای علم واحدند و محمولهای همهء آن مسائل،از عوارض ذاتی موجود بما هو موجودند،میگوید:دلیل اینکه همهء فصلهای تقسیمی فلسفه از اجزای فلسفهء اولی هستند و هیچیک علمی جدید تشکیل نمیدهند این است که عوارض که در این فصول درباره آنها بحث میشود، بیواسطهء قیدی خاص،بر موجود مطلق عارض میشوند؛بعنوان مثال،آنگاه که گفته میشود:«موجود یا واجب است یا ممکن و موجود ممکن یا جوهر است یا عرض»،امکان که موجب تخصیص موجود به ممکن میشود،چیزی جز یک مفهوم تحلیلی برای ارائهء بر موجود،عنوان«امکان»نقشی خاص بر عهده ندارند،یعنی چنین نیست که جوهر و عرض ابتدا بر امکان حمل شوند و از خواص و عوارض مختص به آن باشند و سپس به وساطت امکان بر موجود عارض گردند،بطوریکه اصل موجودات بصورت ممکن در خارج محقق میگردد و سپس جوهریت یا عرضیت بر آنها عارض شود؛نظیر آنکه اصل موجود بصورت جسم در خارج محقق میشود و آنگاه حرارت یا برودت بروی عارض میشود.
البته برخی از بزرگان معتقدند که همهء مسائلی که در آثار مابعد الطبیعی شیخ و آخوند و اصحاب ایشان آمده،از قبیل مباحث مربوط به امور عامه و جواهر و اعراض و خدا و مفارقات،جملگی مسائل مابعد الطبیعیند و محمول آنها بیواسطه بر موجود بما هو موجود عارض میشود و چون معیار عرض ذاتی همین عروض بیواسطه است،اعم از اینکه عارض مساوی باشد یا اخص،همهء اینها که بیواسطه عارض میشوند محمولات فلسفیند و آن مسائل،مسائل فلسفی،04و ما پیشتر در یکی از پانوشتها تفصیل این رأی را از رحیق مختوم نقل کردیم و نظر منتقدانهء خویش را در پی آن آوردیم."