چکیده:
امروزه واژه شناخت شناسی برای اهل فلسفه ، تامی آشناست و هر کس بفراخور معلومات خود با مسائل آن آشنایی دارد . با گذشت چند قرن از تولد این علم و گسترش روز افزون مباحث آن در غرب ، فلسفه ما نیز در دوران اخیر از آن بی نصیب نبوده و بحثهای مربوط به شناخت ، بانحای گوناگون و با نگرش جدید مورد توجه قرار گرفته است .هر یک از این بحثها کوشیده اند به نحوی واقع نمایی علم را مستدل کنند . از جمله اخیرا مقالاتی به نگارش درآمده است که در انها تلاش شده این امر به برخی از بحثهای هستی شناسی مانند اصالت وجود یا اصالت ماهیت، تشکیک وجود ، قاعده الواحد ، امکان اشرف و ... ارتباط دهند که این مقاله در واقع نقد گونه ای است . به همین روش استدلالات که پس از طرح و ارزیابی ، به نظریه شیخ اشراق درخصوص ابصار و کلا ادراک حسی پرداخته شده و پس از اشارتی به اندیشه های ملاصدرا در این خصوص ، نظریه سهروردی را در توجیه مطابقت ذهن و عالم واقع ، تواناتر و گویاتر از دیگر نظریات میداند و البته این به معنی اثبات مسئله و حل بیچون و چرای مشکل نیست که این رشته سر دراز دارد . عنوان های این نوشتار پس از مقدمه عبارتند از : اصالت وجود و مطابقت ، نقد و نظر ، هستی شناسی اشراقی و نظریه معرفت ، مسئله معرفت از دیدگاه سهروردی ، ارزیابی نظریه اشراقی ، اشاره ای به اندیشه های ملاصدرا .و سخن پایانی که در این قسمت پس از بیان حاصل کلام در نهایت ، بدلیلی از صدر المتالهین بر ابطال قول به شبح که می تواند ناظر به مطابقت عین و ذهن باشد و در حد خود مفید است پرداخته شده است .