چکیده:
بطوریکه میدانیم همواره در کشورهای اسلامی افرادی غیر مسلمان که به یکی از ادیان معتبر منسوخ متدین بوده وجود داشته و دارند که با استفاده از جمیع امکانات و مقدورات اجتماعی زندگانی میکنند . این موضوع تعجبی ندارد زیرا اسلام مردم را فقط بخاطر اینکه مسلمان نیستند طرد نکرده است و حتی چنانکه از کتب سیر و تواریخ و کتب فقهی برمی آید پیامبر اسلام (ص) با گروههائی از آنان قراردادهایئی در باب حمایت از ایشان بسته است روی این اصل با مخالفان عقیده و دین اسلام مخالفتی ندارد چون افراد بشر بندگان خدا هستند و اگر کسی اسلام نیاورد لزومی ندارد که با او قطع رابطه شود زیرا اسلام مکتب صفا و صمیمیت ، و داد و دوستی و صلح و سلم است ، بنابراین چون شارع مقدس نتوانسته است این موضوع اساسی و حائز اهمیت را نادیده بگیرد ، از این رو قوانین و مقرراتی را از نظر روابط آنها با دولت از یکطرف و با هم مسلکان خویش از طرف دیگر وضع نموده تا آنها نیز بتوانند با آسایش خاطر در پناه دولت اسلامی از مزایای قوانین موضوعه و نعمتهای خداداده استفاده کنند. از جمله قوانینی که وضع شده قوانین مربوط به حقوق اقلیتهای دینی در اسلام است که موضوع بحث ما در این مقاله می باشد . قبل از اینکه وارد بحث در مسائل اساسی بشویم تذکر این نکته را لازم میدانم که منظور از اقلیت دینی افرادی غیر مسلمان است که در دولت اسلامی تابعیت نموده و عقد ذمه را منعقد مینمایند.
خلاصه ماشینی:
"همانطور که دولت اسلامی وصف دینی را مناط تمییز بین مردم در بعضی حقوق میداند همین وصف را نیز ملاک اختلاف و تفاوت میان آنها در برخی از واجبات قرار میدهد،مثلا،مسلمان ملزم به ادای زکوه است در حالیکه این التزام شامل اقلیت دینی نخواهد شد و یا ذمی تعهد پرداخت جزیه دارد اما مسلمان الزامی به دادن آن ندارد.
اولا:حق تولیت وظایف عامه:تولیت وظائف عامه از نظر شریعت اسلام حقی برای فرد از ناحیه دولت نیست بلکه تکلیفی است که دولت برای شخصی که اهلیت انجام آنرا داشته باشد معین میکند دلیل این موضوع حدیثی است که ابو موسی اشعری روایت میکند7او میگوید«با دو نفر از بنی عم نزد پیغمبر رفتیم یکی از آن دو گفت یا رسول الله بعضی از آنچه که خداوند تولیتش را به شما داده بما تفویض کن دومی هم همین مطلب را گفت.
53 به عقیده نگارنده اجماع فقها روی این مسئله که تبلیغ و نشر شعایر مذهبی ذمیون را در خارج از کنائس بلاد اسلام منع نموده برای حفظ مصالح عمومی دولت اسلامی است زیرا ممکن است از اظهار آن شعایر اضطراب و فتنهای ایجاد گردد نه اینکه این توهم ایجاد شود که این مخالفت صرفا بخاطر نفس شعایر دینی آنها است و بهمین دلیل فقهای اسلامی نشر عقاید دینی ذمیون را در مواضعی که جزو بلاد مسلمانان نیست و یا در قرائی که مخصوص اهل ذمه میباشند منع نکردهاند."