خلاصه ماشینی:
"از این بیان جابر معلوم میشود که او میخواهد قواعدی بیان کند که در فلسفه ضروری و لازم مینماید و نیز در صدد این است که بدیهیات و غیر بدیهیات را از هم جدا کند تا اولی بدون دلیل پذیرفته شود و مورد (1)-همان صفحه 233 و 234.
چرا که این مطلب،در عقول سلیم، مسلم است و عقول سلیم،آن را واجب میشمارند9-و نیز مسافت نامتناهی را نتوان در زمان متناهی پیمود10-و نیز ممکن نیست که چیزی از نظر جرم و فعلیت و استعداد،نامتناهی باشد و سزاوار است که در عقل همینطور تصور شود.
این مطلب از مطالبی است که سزاوار است به تنهایی مورد توجه قرار گیرد و حفظ شود13-سزاوار است که بالضروره دانسته شود که علت،ذاتا قبل از معلول است14-و نیز سزاوار است دانسته شود که ممکن نیست ذاتی نه علت باشد نه معلول15-و نیز ممکن نیست که از جرمی مرکب،دو صفت ضدی که میان آنها واسطهای نیست،مرتفع شود (1)-همان صفحه 323 تا 237.
این مطلب را بدان و بررسی کن17-موجود ازلی بطلان و اضمحلال نمیپذیرد18-ممکن نیست که جرمی دارای حیات باشد، مگر به وسیلهء نفس19-و ممکن نیست که جرمی که حیات ندارد،قبول نفس کند20-دیگر از قواعد این است که ممکن نیست جرمی بر جرمی داخل شود،مگر اینکه مکان هر دو از مکان یکی از آنها بزرگتر باشد 21-خلاء از جرم نیز ممکن نیست22-و نیز ممکن نیست که اجرام، بعضی در بعضی کمون داشته باشند.
سپس در توضیح آن میگوید:به مقتضای ثبوت حرکت جوهری در قوی و طبایع،هر قوهای منحل به قوایی میشود و هریک محفوف به دو عدم است و از حیث ذات و اثر محدود است3 فلاسفه هیولای نخستین را قابل صور غیر متناهی میشمارند که آن،قوه محض است."