چکیده:
اگر چه از دیرباز دربارة اهمیت و ارزش لفظ و معنی، در تراکیب بیانی، میان علمای بلاغت گفتگو بوده است، بعضی یافتن معانی را، ساده و لطف و رونق کلام را در انتخاب الفاظ مناسب، دانسته اند و طرفداران اصالت معنی، الفاظ را خادم معانی و حتی زیبایی صنایع لفظی را نه از لفظ بلکه مربوط به معانی می دانند، لیکن حقیقت این است که لفظ و معنی هر دو در ترکیب بیانی مؤثر و دارای نقش ویژه است و تلاؤم و تناسب حروف و واژه ها و معانی مستفاد از آنها کاملا به یکدیگر ارتباط دارد، میزان معنی و تعداد واژه های عهده دار انتقال این معنی- قلت و کثرت کلمات – در یک کلام و بلاغت آن، تأثیر شگفت دارد، زبان عربی با وجود غنای زبانی، به ایجاز و گزیده گویی متمایل و از اطناب و اسهاب روی گردان است، تا جایی که ایجاز را «حلیه القرآن» نامیده اند، بلاغت ایجاز و بلاغت مجاز و رابطه ایجاز و مجاز، در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است تا روشن گردد: مجاز و ایجاز کجا با هم تلاقی دارند؟ آیا هر ایجازی، مجاز است؟ آیا مجاز حذف نوعی از مجاز مرسل یا مجاز عقلی است؟ و …
خلاصه ماشینی:
"مجاز و رابطه ایجاز و مجاز،در این نوشتار موردبررسی قرار گرفته است تا روشن گردد:
راز ذکر و حذف واژهها و پیوند آنها و چگونگی انتقال پیام و نوع آهنگ و تأثیر آوا و ترکیب الفاظ در مخاطبان است.
ایجاز آن است که لفظ کمتر از معنی و درعینحال رسا و گویا باشد و به عبارت دیگر
(نک:ابن منظور ماده سحر)مشابهت ایجاز حذف و سحر در چیست؟اصل این است که
حذف وجود دلیل درمانده کلام است و در غیر این صورت کلام،لغو و بیهوده گردد و به
اصل این است که هر واژه معنی حقیقی خود را که برای آن وضع گشته،برساند و
و اسأل اهل القریه بوده را از نوع مجاز به حذف دانسته است(نک:الرمانی،85).
عبد الجبار:قرآن عن المطاعن،بدون تاریخ،ص 190)و نیز ابن رشیق تشبیه را از مقوله مجاز دانسته است زیرا تشابه دو چیز همانند یکدیگر از باب تمساح است و اصطلاح و نه
به حذف و بعضی را استعاره نام نهاده است و زیادت را نیز با بیان خاص مجاز دانسته
1/58)اما بر فرض لزوم چنین تقدیری آیا این از مقوله مجاز حذف است بهعنوان مثال
پس معلوم گردد که هر مجاز مرسل حتما ایجاز دارد چه از نوع مجاز حذف باشد که
است که با این تعریف،حذف،در مقوله مجاز قرار نگیرد بلکه واژه جایگزین،آنهم در
جر بوده که به جهت حذف مضاف،اعراب رفع گرفته است و مانند قول خدای تعالی:
اینرو گفتهاند در این کلام مجاز حذف است به معنی که حکم اصلی القریه جر بوده
خروج امر و نهی و استفهام از معنی اصلی و این مجاز در تراکیب است."