چکیده:
هش در تأیید فرضیههایی هستند که قصد دارند هوش هیجانی و مقابله را به عنوان سازههای به هم مربوط، مفهومسازی کنند.این نتایج همچنین برای متخصصانی که به دنبال الگوهای مبتنی بر پیشگیری و درمان اختلالهای رفتاری و روانی هستند،سودمند میباشند.
خلاصه ماشینی:
"با شناخت دقیقتر (1)- Elgar (2)- Arlett (3)- Groves (4)- Trinidad (5)- Johnson (6)- Ciarrochi (7)- Dean (8)- Anderson (9)- Windle (01)- Anda (11)- Jefford (21)- Komorowski (31)- Yanezal (41)- Salovey (51)- Bedell (61)- Detweiler (71)- Mayer (81)- Hannah (91)- Nicola (02)- Bar-on (12)- Parleer (22)- Mathews (32)- Zeinder (42)- Bastian (52)- Burns (62)- Nettelbeck (72)- Chan (82)- Bajgar (92)- Schutte (03)- Maladaptive (13)- posttraumatic stress disorder (23)- Rogers (33)- Qualter (43)- Phelps (53)- Gardner (63)- Lopes ارتباط راهبردهای مقابلهای و هوش هیجانی در کودکان و نوجوان میتوان الگوی کارآمدتری برای پیشگیری و درمان اختلالهای رفتاری و روانی در نظر گرفت.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (1)- Schutte Self-Report Inventory (2)- eigen value (3)- regulation of emotion (4)- utilization of emotions (5)- Pearson (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانگونه که جدول 2 نشان میدهد،بین هوش هیجانی کل و مؤلفههای آن با هر سه سبک مقابلهای(و شماری از راهبردهای مربوط به این سه سبک)رابطه مثبت معنیدار ( )وجود دارد،هرچند که از نظر مقدار،رابطه بین هوش هیجانی کل و مؤلفههای آن با سبک مقابلهای کارآمد بیشتر از سبک مقابلهای مراجعه به دیگران و آن هم بیشتر از سبک مقابلهای ناکارآمد است.
گرچه پیشبینی میشود که سبکهای مقابلهای کارآمد و ناکارآمد متضاد یکدیگر بوده و فردی که یک سبک را به کار میبرد،از سبک دیگر به میزان کمتری بهره میگیرد و ازاینرو ممکن است هوش هیجانی با یکی از آنها ارتباط مستقیم داشته باشد،اما یافتههای برخی از پژوهشها گویای آن هستند که مسأله میتواند پیچیدهتر از این باشد؛برای نمونه رحیمنیا و رسولیان(5831)نشان دادند که هرچند میزان بهرهگیری هر دو گروه پسران بزهکار و غیر بزهکار از سبک مقابلهای کارآمد بیشتر از سبک ناکارآمد بود،اما آنچه که از بین این دو گروه تفاوت ایجاد میکرد، نسبت به کارگیری این دو سبک بود."